کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکلژل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
alcogel
الکلژل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ژلی که فاز مایع آن الکل است
-
واژههای مشابه
-
gel
ژل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پراکنهای بهصورت محلول تعلیقی یا بسپاری که رفتاری مانند جامد کشسان یا نیمهجامد دارد
-
ژل
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) مادة ظاهراً جامد از محلول کولوئیدی که به حالت ژله منعقد شده است .
-
ژل
واژهنامه آزاد
جماد لرزونک آبسنگ سنگاپ
-
الکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alcool، مٲخوذ از عربی: اَلکُحل] (شیمی) 'alkol مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار میرود. Δ محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت؛ الکل سفید.〈 الکل اتی...
-
الکل
فرهنگ فارسی معین
(اَ کُ) [ فر. ع . الکحل ] (اِ.) 1 - جسمی است آلی ، فرّار و دارای مزة تند که در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. 2 - مشروب سکرآور مانند: شراب ، ویسکی و عرق .
-
آلکل
لغتنامه دهخدا
آلکل . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) (از عربی ِ اَلکُحل ) اَلْکُل . جوهر. جوهَر شراب . و رجوع به الکل شود.
-
الکل
لغتنامه دهخدا
الکل . [ اَ ک ُ ] (اِ) این کلمه در قرن شانزدهم از «الکحل » عربی عاریه گرفته شده است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 3 شماره 3 و 4 ص 93) (لاروس کبیر مدیکال ). محمد زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب ، الکل گرفت و آن را الکحل نامید، امرو...
-
الکل
دیکشنری فارسی به عربی
کحول
-
gel point
نقطۀ ژل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مرحلهای در فرایند بسپارش تراکمی غیرخطی که ژل شدن در آن رخ میدهد
-
gelation 1
ژل شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] تشکیل شدن ژل از سُل
-
gelation 2
ژل کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] تشکیل دادن ژل از سُل
-
hydrogel
آبژل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] کلوئیدی که از ترکیب فاز پراکنده (کلوئید) با فاز پیوسته (آب) تشکیل میشود و محصولی ژلمانند و گرانرو تولید میکند
-
spirit lacquer, spirit varnish
لاکالکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] لاکی که از حل کردن رزینها در الکل صنعتی به دست میآید