کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الکلی
/'alkoli/
معنی
۱. کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد.
۲. آنچه دارای الکل باشد: نوشیدنی الکلی.
۳. آغشته به الکل: دستم الکلی شد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
alcoholic, bibulous, drunk, drunkard, spirituous
-
جستوجوی دقیق
-
الکلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به الکل) [فرانسوی. فارسی] 'alkoli ۱. کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد.۲. آنچه دارای الکل باشد: نوشیدنی الکلی.۳. آغشته به الکل: دستم الکلی شد.
-
الکلی
لغتنامه دهخدا
الکلی . [ اَ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به الکل . || آنکه مشروبهای الکلی بسیار آشامد.
-
الکلی
دیکشنری فارسی به عربی
مدمن الخمور , معشب
-
واژههای مشابه
-
آلکلی
لغتنامه دهخدا
آلکلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) الکلی . آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است .
-
alcoholic blackout
یادباختگی الکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] حالتی که در آن فرد به علت مصرف بیشازحد الکل رفتارهایی را که در هنگام مستی از او سر زده است به یاد نمیآورد
-
spirit thermometer, alcohol thermometer, alcohol-in-glass thermometer
دماسنج الکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم جَوّ] نوعی دماسنج مایعی شیشهای که در آن مایع دماسنج، مادهای آلی مانند الکل است
-
spirit soluble resin
رزین الکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رزین محلول در الکل و نامحلول در آب
-
چراغ الکلی
لغتنامه دهخدا
چراغ الکلی . [ چ َ / چ ِ غ ِ اَ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغی که بوسیله ٔ الکل روشن شود. چراغی که بجای روغن یا نفت در آن الکل ریزند.یکنوع چراغ مخصوص که مایه ٔ روشنائی آن ، الکل است و بیشتر در امور پزشکی و داروسازی مورد استفاده است .
-
حب الکلی
لغتنامه دهخدا
حب الکلی . [ ح َب ْ بُل ْ ک ُ لا ] (ع اِ مرکب ) صلوان . اُم ّکلب . خرنوب الخنزیر. اناغورس . ثمره ٔ اناغورس یعنی میوه ٔ خرنوب الخنزیر. صاحب تحفه گوید: بار نبات اناغورس است و آن مذکورشد و این شبیه است به گرده ٔ کوچکی از باقلی بزرگتر و مایل به طول و در ...
-
چراغ الکلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. فرانسه. فارسی] čerāq[']alkoli چراغی کوچک که بهجای نفت در آن الکل میریزند و در کارهای پزشکی و داروسازی از آن استفاده میشود و بیشتر برای جوشاندن سرنگ و ضدعفونی کردن ابزار و آلات پزشکی به کار میرود.
-
مشروبات الکلی
دیکشنری فارسی به عربی
ارواح
-
جنون الکلی
دیکشنری فارسی به عربی
ادمان المسکرات
-
مشروب الکلی
دیکشنری فارسی به عربی
خمر , مشروب کحولي , منبه
-
alcoholic myopathy
ماهیچهآسیبی الکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← ماهیچهآسیبی الکلی حاد