کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکتریسیتۀ جوّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
atmospheric electricity
الکتریسیتۀ جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، علوم جَوّ] 1. مجموعۀ پدیدههای الکتریکی که در جوّ زمین رخ میدهد 2. مبحثی که در آن به مطالعۀ فرایندهای الکتریکیای میپردازند که در جوّ زمین رخ میدهد
-
واژههای مشابه
-
الکتریسیته
واژگان مترادف و متضاد
برق، کهربا
-
الکتریسیته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: électricité] (فیزیک) 'elect[e]risite = برق〈 الکتریسیتهٴ القایی: الکتریسیتهای که در اثر مجاورت با جسم الکتریسیتهدار تولید شود.
-
الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
الکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای انرژی است که بر اثر مالش دو جسم یاعمل مکانیکی چون تراکم و یا حرارت به بعضی از اجسام بلوری...
-
electricity
الکتریسیته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شاخهای از علم فیزیک که به مطالعۀ پدیدههای مربوط به بارهای الکتریکی ساکن یا متحرک میپردازد متـ . برق
-
ferrielectricity
فِرّیالکتریسیته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خاصیت برخی دیالکتریکهای قطبی متشکل از دو زیرشبکه بهطوریکه بُردار قطبش غیرصفر است
-
geoelectricity
زمینالکتریسیته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] میدانها و پدیدههای الکتریکی طبیعی زمین که رابطۀ تنگاتنگی با زمینمغناطیس دارد
-
pyroelectricity
تفالکتریسیته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکتریسیتۀ ناشی از اثر تفالکتریکی در بعضی از بلورها
-
خازن الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
خازن الکتریسیته . [ زِن ِ اِ ل ِ ت ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آلتی که برای تکاثف الکتریسیته بکار می رود. رجوع بخازن شود.
-
static electricity
الکتریسیتۀ ساکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جمعشدگی بارهای الکتریکی ساکن در مواد عایق و خازن و مانند آنها
-
frictional electricity
الکتریسیتۀ مالشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکتریسیتۀ ساکنی که از مالش یک جسم بر جسم دیگر تولید شود
-
واحد مقدار الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
واحد مقدار الکتریسیته . [ ح ِ دِ م ِ رِ اِ ل ِ ت ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش مقدار یا چندی الکتریسته به کار میرود.رجوع به مقدار الکتریسته شود. واحد مقدار الکتریسته کولُن است و از اضعاف آن کیلو کولُن است که برابر با 1000 کو...
-
واحد اندازه گیری الکتریسیته
دیکشنری فارسی به عربی
واط