کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکترومتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الکترومتر
/'elect[e(o)]rometr/
معنی
هریک از اسبابهایی که اختلاف پتانسیل الکتریکی را بهوسیلۀ نیروهای جاذبه یا تخلیۀ میان جسمهای باردار نشان میدهد؛ برقسنج.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
الکترومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: électrométre] (فیزیک) 'elect[e(o)]rometr هریک از اسبابهایی که اختلاف پتانسیل الکتریکی را بهوسیلۀ نیروهای جاذبه یا تخلیۀ میان جسمهای باردار نشان میدهد؛ برقسنج.
-
الکترومتر
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - آلتی است برای اندازه گرفتن مقدار برق در اجسامی که برق دارند. 2 - آلتی که برای اندازه گرفتن اختلاف سطح الکتریکی بکار می رود؛ برق سنج .
-
جستوجو در متن
-
electrometeor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترومتر
-
electromer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترومتر
-
voltaelectrometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ولت الکترومتر
-
electrometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترومتر، برق سنج، کهربا سنج