کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکترولیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الکترولیز
/'elect[e(o)]roliz/
معنی
عمل تجزیۀ مادۀ شیمیایی بهوسیلۀ جریان الکتریسیته، مانندِ تجزیه کردن آب به اکسیژن و هیدروژن.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: الکترولیز کرد
بن حال: الکترولیز کن
دیکشنری
electrolysis
-
جستوجوی دقیق
-
الکترولیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: électrolyse] (شیمی) 'elect[e(o)]roliz عمل تجزیۀ مادۀ شیمیایی بهوسیلۀ جریان الکتریسیته، مانندِ تجزیه کردن آب به اکسیژن و هیدروژن.
-
الکترولیز
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ) [ فر. ] (اِ.) عمل تجزیة شیمیایی به وسیلة برق ، مانند: تجزیة آب در اثر جریان برق و یا تجزیه نمک طعام به کمک جریان الکتریسیته و غیره .
-
جستوجو در متن
-
electrolysis
فرهنگ لغات علمی
الکترولیز
-
electrolysed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیز
-
electrolyzable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیز
-
electrolyzation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیز
-
electrolysing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیز
-
microelectrolysis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکرو الکترولیز
-
electrolyze
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیز، تجزیه کردن بوسیله جریان برق
-
electrolysis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیز، تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
-
الکترود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: électrode] (فیزیک) 'elect[e(o)]rod رسانایی که نشر و جمعآوری الکترونها را به عهده دارد و در فرآیندهای الکترولیز، لولههای تخلیۀ گاز، و لامپهای الکترونی به کار میرود.
-
ولتامتر
لغتنامه دهخدا
ولتامتر. [ وُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) آلتی است که برای تجزیه ٔ آب به وسیله ٔ جریان الکتریک به کار میرود. در این تجزیه ئیدرژن از الکترود منفی و اکسیژن از الکترود مثبت متصاعد میشود. به طور اعم این لفظ بر هر اسبابی که برای الکترولیز ب...
-
برقاشیمی
لغتنامه دهخدا
برقاشیمی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: برق + الف + شیمی ) قسمتی از علم شیمی درباب روابط فعل و انفعالات شیمیائی و برق . ازجمله ٔ مسائل موضوع بحث برقاشیمی میتوان تولید جریان برق بوسائل شیمیائی ، قابلیت هدایت محلولها، الکترولیز و نظریه ٔ یون و یونش را نام ب...
-
رادیوم
لغتنامه دهخدا
رادیوم . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ای است فلزی که در سال 1898 م . بتوسط پیر کوری و زنش مادام کوری و ژبمون کشف شد، مادام کوری در ضمن تجسس خاصیت رادیوآکتیویته در سنگهای معدنی اورانیوم متوجه شد که بعضی از این سنگها خاصیت رادیوآکتیو شدیدتری از املاح خا...