کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکترولیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الکترولیت
/'elect[e(o)]rolit/
معنی
۱. (شیمی) محلولی که جریان برق را رد کند و خود تجزیه شود.
۲. (پزشکی) املاح محلولی که بهمنظور تامین املاح بدن بیمار استفاده میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
الکترولیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: électrolyte] 'elect[e(o)]rolit ۱. (شیمی) محلولی که جریان برق را رد کند و خود تجزیه شود.۲. (پزشکی) املاح محلولی که بهمنظور تامین املاح بدن بیمار استفاده میشود.
-
الکترولیت
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ) [ فر. ] (اِ.) جسمی که به وسیلة جریان برق تجزیه شود، مانند محلول نمک طعام که در اثر جریان الکتریسته به کلرو سدیم تجزیه می گردد، برق کاف (فره ).
-
جستوجو در متن
-
electrolyt
فرهنگ لغات علمی
الکترولیت
-
plectridial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیت
-
eleolite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الکترولیت
-
supporting electrolyte
فرهنگ لغات علمی
الکترولیت پشتیبان
-
debye length electrolyte
فرهنگ لغات علمی
طول دبای الکترولیت
-
redox electrolyte
فرهنگ لغات علمی
الکترولیت کاهش و اکسایش
-
coagulant aid
کمکمنعقدکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] موادی نظیر سیلیس و خاکسنگ و پلیالکترولیت (polyelectrolyte) و رس که برای کمک به انعقاد به آب اضافه میکنند متـ . کمکمنعقدساز
-
آند
فرهنگ فارسی معین
(نُ دْ) [ انگ . ] ( اِ.) مسیری که جریان برق مثبت طی می کند تا در قطب منفی وارد الکترولیت شود. اصطلاحاً قطب مثبت .
-
flocculant
لختهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] پلیالکترولیتِ (polyelectrolyte) آلی محلول در آب که بهتنهایی یا همراه با نمکهای معدنی تودههای جامدی ایجاد میکند که بهسرعت در آب یا فاضلاب تهنشین میشوند
-
فاراده
لغتنامه دهخدا
فاراده . [ دِ ] (اِخ ) مایکل . شیمیدان و فیزیکدان انگلیسی . در بیست ودوم سپتامبر 1791م . در نوینگتن بدنیا آمد. پدر و مادرش اهل یورکشایر بودند و چون پدر وی در لندن آهنگری پیشه کرد خانواده ٔ او بدان شهر کوچ کرد. مایکل در چهارده سالگی شاگرد صحافی شد و ت...
-
اند
لغتنامه دهخدا
اند. [ اَ ن ُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح فیزیک ) الکترد متصل به قطب مثبت یک پیل . الکترودی که بار مثبت دارد. || سطح فلزی که در معرض نقطه ٔ نفوذ الکتریسیته ٔ پیل واقع شود. || الکترد متصل به قطب مثبت در یک الکترولیت (جسمی که در اثر جریان الکتریسیته تجزیه...
-
باطری
لغتنامه دهخدا
باطری . (فرانسوی ، اِ) بمعنی دستگاهی که از یک سری پیل و آکومولاتور تشکیل شده است و برای ذخیره و تولید الکتریسته در اتومبیل و وسائل دیگر بکار رود. دستگاهی که در حکم مخزن الکتریسته و عبارت از ابزاری الکتروشیمی است . در هر خانه از این دستگاه چند صفحه ٔ ...