کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکترود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الکترود
/'elect[e(o)]rod/
معنی
رسانایی که نشر و جمعآوری الکترونها را به عهده دارد و در فرآیندهای الکترولیز، لولههای تخلیۀ گاز، و لامپهای الکترونی به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
الکترود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: électrode] (فیزیک) 'elect[e(o)]rod رسانایی که نشر و جمعآوری الکترونها را به عهده دارد و در فرآیندهای الکترولیز، لولههای تخلیۀ گاز، و لامپهای الکترونی به کار میرود.
-
الکترود
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ) [ فر. ] (اِ.) عنصر رسانایی که از راه آن جریان الکتریکی به یک محیط وارد یا از آن خارج شود؛ الکترد.
-
electrode
الکترود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] عنصر رسانایی که از راه آن جریان الکتریکی به محیط وارد یا از آن خارج شود
-
الکترود
دیکشنری فارسی به عربی
قطب کهربائي
-
واژههای مشابه
-
electrode voltage
ولتاژ الکترود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] ← پتانسیل الکترود
-
electrode potential
پتانسیل الکترود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] اختلاف پتانسیل بین الکترود و برقکاف در نیمپیل که معمولاً برمبنای پتانسیل یک الکترود مرجع اندازهگیری میشود متـ . ولتاژ الکترود electrode voltage
-
current electrode
الکترود جریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] الکترود اتصالبهزمینِ مدار گسیلنده در روش قطبش القایی
-
calomel electrode
الکترود کالومل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] ← نیمپیل کالومل
-
auxiliary electrode,counter electrode,secondary electrode
الکترود کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی الکترود در پیلهای برق شیمیایی/ الکتروشیمیایی که گیرنده یا دهندۀ جریان به الکترود آزمون است
-
auxiliary electrode, secondary electrode
الکترود کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] الکترودی که جریان را به الکترود مورد آزمایش منتقل میکند
-
reference electrode
الکترود مرجع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] الکترود قطبشناپذیری که پتانسیلهای تکرارپذیر بالایی تولید میکند و در اندازهگیری PH و آنالیز قطبشنگاری به کار میرود
-
hydrogen electrode, hydrogen half cell
الکترود هیدروژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی نیمپیل که در آن نمونۀ صفحۀ پلاتینی در محلول یک مولار یونهای هیدروژن غوطهور است و گاز هیدروژن با فشار یک اتمسفر بر آن دمیده میشود
-
standard hydrogen electrode, standard reference half-cell
الکترود استاندارد هیدروژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] الکترود پلاتین در یک مولار اسید در مجاور گاز هیدروژن در فشار یک بار
-
glass electrode
الکترود شیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی نیمپیل تشکیلشده از یک سیم پلاتینی و یک حباب شیشهای حاوی محلول اسیدی و تراوا نسبت به یونهای هیدروژن که براساس اختلاف غلظت یون در درون و بیرون حباب، اختلاف پتانسیل را به دست میدهد متـ . نیمپیل شیشهای glass half-cell