کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الکا
/'olkā/
معنی
۱. ملک؛ زمین.
۲. مرزوبوم؛ کشور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
district
-
جستوجوی دقیق
-
الکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹اولکا، الکه› [قدیمی] 'olkā ۱. ملک؛ زمین.۲. مرزوبوم؛ کشور.
-
الکا
لغتنامه دهخدا
الکا. [ اُ ] (مغولی ، اِ) پرگنه و زمین و ملک و وطن . (غیاث اللغات ). ملک و بوم و زمین . (برهان قاطع) (از آنندراج ) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء). ناحیت . الکه . در آذربایجان شوروی امروزه اولکه گویند بمعنی سرزمین و کشور، و واو را تلفظ نکنند.
-
واژههای همآوا
-
الکع
لغتنامه دهخدا
الکع. [ اَ ک َ ] (ع ص ) مرد ناکس فرومایه . مؤنث آن لَکعاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لئیم ، و جمع آن لُکع. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
الکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹اولکه› [قدیمی] 'olke = الکا
-
اولکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] 'ulkā = الکا
-
alcae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلکا
-
Alca
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلکا
-
alaki
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلکا
-
اولکا
لغتنامه دهخدا
اولکا. [ اُ ] (ترکی ، اِ) الکا. مرز و بوم . (ناظم الاطباء). || زمین . (ناظم الاطباء). و رجوع به الکا شود.
-
الکه
لغتنامه دهخدا
الکه . [ اُ ک َ ] (ترکی ، اِ) لفظ ترکی است بمعنی کشور. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). ناحیه . بَلَد. اُلکا. رجوع به الکا شود.
-
اولکه
لغتنامه دهخدا
اولکه . [ اُ ک َ ] (ترکی ، اِ) کشور. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). الکا. رجوع به اولکا شود.
-
لکا
لغتنامه دهخدا
لکا. [ ل َ ] (اِ) رنگ لاک و آن رنگی باشد سرخ که در هندوستان سازند و با ثفل آن کارد و شمشیر را در دسته محکم کنند. (برهان ). لاک . (حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ). لک : نار چون در حقه ٔ زرین نگینهای عقیق سیب چون بر مهره ٔ سیمین نشانهای لکا. قطران .ص...