کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الوند
فرهنگ نامها
(تلفظ: alvand) (در اوستا) به معنی تندمند و دارای تندی و تیزی میباشد ؛ نام کوهی است در همدان و رودی در قصر شیرین.
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) کوه همدان است . شاعر گفت بزبان پهلوی : خذه ذایه کی زممان وی ته خوش نی کوه الوند و دامان وی ته خوش نی ارته اویان خویش و نازنینان جما شامان و بامان وی ته خوش نی . (از صحاح الفرس ).نام کوهی است بلند در نواحی همدان . گویند دواز...
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ابهررود شهرستان زنجان در 20 هزارگزی شمال باختری زنجان و 6 هزارگزی شوسه ٔ زنجان - تبریز.در دامنه واقع و محصول آن غلات و میوه ها و شغل مردم زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد و از نصیرآباد ماشین میتوان برد. ...
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین ، در 12 هزارگزی جنوب خاوری قزوین . در جلگه واقع و معتدل است . سکنه ٔ آن 695 تن شیعه اند وبترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، انگور، پنبه ، چغندر قند، ب...
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان در 17 هزارگزی جنوب باختری لنده مرکزدهستان و 48 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان به آغاجاری . کوهستانی و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 300 تن شیعه هستند که به لهجه ٔ فارسی ...
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، در 17 هزارگزی باختر شوسف . در دره واقع و معتدل است . سکنه ٔ آن 211 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل مردم زراعت و مالداری است . راه مالرو...
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) رودی در غرب ایران . (تاریخ کرد ص 75). رودی است که از قصر شیرین میگذرد و سابقاً اروند میگفتند. رجوع به اروند شود.
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) یازدهمین از امرای آق قویونلو و پسر یوسف بود. وی از سال 905 تا 906 هَ. ق . حکومت کرد. (از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 384). و رجوع به آق قویونلو و الوندبیگ و الوندمیرزا شود.
-
واژههای مشابه
-
آلوند
لغتنامه دهخدا
آلوند. [ وَ ] (اِخ ) اَلوند.
-
سد الوند
لغتنامه دهخدا
سد الوند. [ س َدْ دِ اَل ْ وَ ] (اِخ ) رجوع به سد شود.
-
واژههای همآوا
-
آلوند
لغتنامه دهخدا
آلوند. [ وَ ] (اِخ ) اَلوند.
-
جستوجو در متن
-
ائورونت
واژهنامه آزاد
نام کوهی در اوستا که مکان تخمینی آن، کوه الوند همدان است.