کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الوآ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عَلَوْاْ
فرهنگ واژگان قرآن
برتري يافتند - تسلط يافتند
-
جستوجو در متن
-
Thomas Alva Edison
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توماس آلوا ادیسون
-
ایلو
لغتنامه دهخدا
ایلو. (اِ) صبر. (الفاظ الادویه ) (فهرست مخزن الادویه ). ظاهراً صورتی است از کلمه ٔ الوا. رجوع به الوا شود.
-
لمر
لغتنامه دهخدا
لمر. [ ل ُ م ِ ] (اِخ ) نیکلا اِلوا. فیلسوف فرانسوی (1767-1832 م .).
-
ابوالحضض
لغتنامه دهخدا
ابوالحضض . [ اَ بُل ْ ح ُ ض َ / ض ُ ] (ع اِ مرکب ) صبر. آلوا . شبیار. ازوا. وج . بژه . حذل . فریز.
-
ادیسن
لغتنامه دهخدا
ادیسن .[ اِ س ُ ] (اِخ ) توماس اَلوا (1847 - 1931 م .). عالم طبیعی آمریکایی ، متولد به میلان (اُهایو). وی مخترع آلات متعدد الکتریکی و نخستین کسی است که فونوگراف را که قبلاً ش . کرو کشف کرده بود، بساخت . و همچنین وی سازنده ٔ آکومولاتور است . اِدیسن
-
خرج
لغتنامه دهخدا
خرج . [ خ َ ] (اِخ ) موضعی است به یمامه . (منتهی الارب ). نام وادیی است از سرزمین یمامه و در آن قرایی است از بنی قیس بن ثعلبةبن عکابه ... در طریق مکه براه بصره . این سرزمین از بهترین وادیهای یمامه است چه زمین آن زراعتی است ونخل کم دارد. ذوالرمة دربار...
-
امانوئل
لغتنامه دهخدا
امانوئل . [ اِ ءِ ] (اِخ ) پادشاه پرتقال بود (1469 - 1521 م .) که درسال 1495 م . جانشین پسرعموی خود ژان دوم شد. وی با سیاست آرام و صلحجویانه ٔ خود به اقتصاد و تجارت پرتقال رونق بخشید و مستعمرات آنرا گسترش داد و نیروی دریایی را نیرومند ساخت . در زمان ...
-
تبرزد
لغتنامه دهخدا
تبرزد. [ ت َ ب َ زَ ] (اِ) پهلوی تورزت ، سانسکریت (دخیل ) توراجه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تبرزه . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). نبات (فرهنگ جهانگیری ). نبات و قند سفید را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). نبات و شکر معروف است . (انجمن آرا) (آنندر...
-
کوکب
لغتنامه دهخدا
کوکب . [ ک َ ک َ] (ع اِ) ستاره . (ترجمان القرآن ). ستاره ٔ بزرگ یا عام است . ج ، کواکب . و ذهب القوم تحت کل کوکب ؛ یعنی پراکنده و متفرق شدند. (منتهی الارب ). ستاره ٔ بزرگ یا عام است . ج ، کواکب . و سیم و شرار و داغ و اشک و نمکدان و گره از تشبیهات اوس...
-
دردمند
لغتنامه دهخدا
دردمند. [ دَ م َ ] (ص مرکب ) (از: درد + مند، پسوند اتصاف ) . صاحب درد. (آنندراج ). دردناک . (شرفنامه ٔ منیری ). دارای رنج تن ویا رنج جان . وجعناک . (ناظم الاطباء). دردگین . دردگن . دردآلود. وَجِع. وجعة. (از منتهی الارب ) : نباید که خسبد کسی دردمندکه ...