کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الهة
لغتنامه دهخدا
الهة. [ اِ لا هََ ] (ع مص ) الاهة. پرستش کردن . (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (از اقرب الموارد). پرستیدن . پرستش . (منتهی الارب ). || (اِمص ) معبودیت . (منتهی الارب ). اُلاهَة. اِل̍هیَّة. الوهة. الوهیة. (اقرب الموارد). معبود شدن . || (اِ) مار. (منتهی ال...
-
الهة
لغتنامه دهخدا
الهة. [ اُ لا هََ ] (ع اِمص ) معبودیت . رجوع به اِل̍هة شود.
-
واژههای مشابه
-
الهه
فرهنگ نامها
(تلفظ: elāhe) (عربی) (= الاهه) (مؤنث ' اله ' ربالنوع) ؛ پرستش کردن ؛ ماه نو ، آفتاب ؛ بتان ؛ (در ادیان) در اعتقادات قدیم نیمه خدایی که نمایندهی نوعی خاص بوده و به صورت زنی ظاهر میشده است .
-
الهه
واژگان مترادف و متضاد
اله، بت، ربالنوع، صنم
-
آلهه
فرهنگ واژههای سره
ایزدان، پرستیدگان
-
الهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، مصدر) [عربی: الٰهَة] 'elāhe نیمهخدای مؤنث؛ ایزدبانو.
-
آلهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آلهَة، جمعِ اِله] [قدیمی] 'ālehe = اله
-
آلهه
فرهنگ فارسی معین
(لِ هِ) [ ع . ] ( اِ.) جِ اِله ؛ خدایان ، معبودان .
-
الهه
فرهنگ فارسی معین
(اِ لا هِ) [ ع . ] (اِ.) مؤنث اله .
-
آلهه
لغتنامه دهخدا
آلهه . [ ل ِ هََ ] (ع اِ) ج ِ اِله . (ربنجنی ). خدایان . ارباب .
-
الهه
دیکشنری فارسی به عربی
الاهة
-
آلهه پرست
فرهنگ واژههای سره
ایزدا نپرست
-
آلهه پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'āleheparast کسی که چند خدا را پرستش کند؛ آنکه به ارباب انواع عقیده دارد.
-
آلهه پرست
لغتنامه دهخدا
آلهه پرست . [ ل ِ هََ / هَِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه بچندین خدای باور دارد. عابد ارباب . پرستنده ٔ ارباب انواع .