کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الهام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الهام شدن
لغتنامه دهخدا
الهام شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در دل افتادن . خطور کردن به دل : گویی به دلم الهام شد.
-
الهام کردن
لغتنامه دهخدا
الهام کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به دل افکندن . در دل انداختن . الهام بخشیدن . الهام دادن : ایحاء؛ الهام کردن . (تاج المصادر بیهقی ): آنکه ترا بماراه نمود ما را نیز الهام کرد. (مجالس سعدی ص 14).
-
الهام هندوستانی
لغتنامه دهخدا
الهام هندوستانی . [ اِ م ِ هَِ ] (اِخ ) شاه شرف الدین ملول . از شاعران مرادآباد هندوستان در قرن دوازدهم . منظومه ای بنام «هفت میخانه »و دیوانی بفارسی دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
الهام یافتن
لغتنامه دهخدا
الهام یافتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) مُلهَم شدن . مورد الهام قرار گرفتن . رجوع به الهام شود.
-
الهام بخش
لغتنامه دهخدا
الهام بخش . [ اِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه الهام بخشد. الهام بخشنده . الهام دهنده . مُلهِم . و رجوع به الهام شود.
-
الهام بیان
لغتنامه دهخدا
الهام بیان . [ اِ ب َ ] (ص مرکب ) گفتار و خطاب از روی الهام . (ناظم الاطباء). و رجوع به الهام شود.
-
الهام پذیر
لغتنامه دهخدا
الهام پذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) الهام شده و هر چیز که قابل الهام باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به الهام شود.
-
ام الهام
لغتنامه دهخدا
ام الهام . [ اُم ْ مُل ْ ] (ع اِ مرکب ) ام الرقیق . (ناظم الاطباء). رجوع به ام الرقیق و «اُم ّ» شود.
-
بنات الهام
لغتنامه دهخدا
بنات الهام . [ ب َ تُل ْ هام م ] (ع اِ مرکب ) استخوانهای سر. (از المرصع).
-
الهام بخشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
هم
-
الهام الهی
دیکشنری فارسی به عربی
اوراکل
-
الهام گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
استلهم
-
الهام شد به او
دیکشنری فارسی به عربی
استشعر
-
الهام گرفت از
دیکشنری فارسی به عربی
استوحى من
-
به دلش افتاد (الهام شد به او)
دیکشنری فارسی به عربی
استشعر