کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الم توتزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الم زار
لغتنامه دهخدا
الم زار. [ اَ ل ُ ] (اِ مرکب ) زمینی که ته کُلَش هنوز در آن بر جای مانده باشد . آلم زار. (یادداشت مؤلف ).
-
الم زده
لغتنامه دهخدا
الم زده . [ اَ ل َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) اندوهناک و غمگین . (آنندراج ). محزون و رنجور و غمگین . (ناظم الاطباء). آنکه بدو الم رسد. الم رسیده . الم دیده . رنج دیده . غم زده . رجوع به اَلَم شود.
-
الم شنگه
لغتنامه دهخدا
الم شنگه . [ اَ ل َ ش َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) علم شنگه . قیل و قال و شلوغ کردن یک نفر یا جمعی ، و با لفظ «درآوردن » استعمال میشود، شایدشنگه دهی بوده است که اهل آن وقتی که در محرم دسته بیرون میاوردند بی ترتیب و با داد و قال بودند. (فرهنگ نظام ج 3 ذیل...
-
الم غلم
لغتنامه دهخدا
الم غلم . [ اَل ْ ل َ غ َل ْ ل َ ] (ص مرکب ، از اتباع )سخت خائن و دغاباز. (یادداشت مؤلف ). شخص متقلب و حقه باز. امروز در آذربایجان هلم غلم به «ها» گویند.
-
الم غلمی
لغتنامه دهخدا
الم غلمی . [ اَل ْ ل َ غ َل ْ ل َ ] (ص نسبی ) بدل . عملی . مصنوع . قلب . ساختگی . مُزَوَّر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اَلَّم غَلَّم شود.
-
الم گداز
لغتنامه دهخدا
الم گداز. [ اَ ل َ گ ُ ] (نف مرکب ) آنچه الم را گدازد و زایل کند : آه که طبل جنگ زد آنکه بگاه آشتی چاشنی ستم دهد لطف الم گداز را.عرفی (از بهار عجم ).
-
الم نشرح
لغتنامه دهخدا
الم نشرح . [ اَ ل َ ن َ رَ ] (اِخ ) سوره ٔ نودوچهارمین از قرآن . مکی است و هشت آیه دارد، پس از «ضحی » و پیش از «تین ».
-
الم الاعصاب
دیکشنری عربی به فارسی
درد اعصاب , درد عصبي , مرض عصبي , پي درد
-
الم الظهر
دیکشنری عربی به فارسی
کمردرد , پشت درد
-
أَلَم أَعْهَدْ
فرهنگ واژگان قرآن
آيا عهد نبستم
-
أَلَم أَقُل
فرهنگ واژگان قرآن
آيا (مگر)نگفتم
-
الم شنگه
لهجه و گویش تهرانی
قِشقِرق
-
الم قشقرق
لهجه و گویش تهرانی
الم شنگه
-
الم شنگه
فرهنگ گنجواژه
قشقرق به پا کردن.
-
الم قلم
فرهنگ گنجواژه
اَلَلمُ قَلَلم= وقت گذرانی.