کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
القاء کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
القاء کردن
لغتنامه دهخدا
القاء کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به القا کردن و القاء شود.
-
القاء کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر (مع الشد) , ادخل , ثب , زرع , هم
-
واژههای مشابه
-
روح القاء
لغتنامه دهخدا
روح القاء. [ ح ِ اِ ] (اِخ ) یعنی آنکه علم مغیبات را به قلب القاء میکند و او جبرئیل علیه السلام است . گاهی به قرآن نیز اطلاق شود، و مراد از آیه ٔ «ذوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاءمن عباده » (قرآن 15/40) همین است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و ...
-
واژههای همآوا
-
الغاء کردن
لغتنامه دهخدا
الغاء کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب )باطل کردن . بی بهره ساختن . رجوع به الغا کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
induct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القاء کند، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inducting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استقرار، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inducts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القا می کند، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inducted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القا شده، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
implanted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمپلنت، کاشتن، جای دادن، فرو کردن، القاء کردن
-
implanting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمپلنت، کاشتن، جای دادن، فرو کردن، القاء کردن
-
inducing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القاء، وادار کردن، تحریک شدن، اعوا کردن، استنتاج کردن، تهییج شدن
-
induced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القاء شده، وادار کردن، تحریک شدن، اعوا کردن، استنتاج کردن، تهییج شدن