کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الف بی تی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ثمانون الف
لغتنامه دهخدا
ثمانون الف . [ ث َ نو ن َ اَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هشتاد هزار.
-
ثمانیةوعشرون الف
لغتنامه دهخدا
ثمانیةوعشرون الف . [ ث َ ی َ تُن ْ وَ ع ِ ن َ اَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست و هشت هزار.
-
aleph null, aleph zero, aleph nought
الفصفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عدد اصلی هر مجموعه که با مجموعۀ اعداد طبیعی در تناظر یکبهیک است
-
چوب الف
دیکشنری فارسی به عربی
قائمة العناوين
-
اَلَف چَر
لهجه و گویش بختیاری
alaf čar پولى که صاحب مرتع بابت چرا مىگیرد.
-
اَلَف قَلَتى
لهجه و گویش بختیاری
alaf qalati علفِ هرز، گیاهانِ غیر خوراکى.
-
اَلَفْ ماس
لهجه و گویش بختیاری
alaf mâs سبزى پخته صحرایى مخلوط شده باماست.
-
چوق الف
لهجه و گویش تهرانی
چوب الف،کاغذ نشانه،لاغر
-
A-class asteroid
سیارک ردۀ الف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ردهای کمیاب از سیارکها که هم بازتاب نسبی تقریباً زیادی دارند و هم دارای طیفی بهشدت مایلبهسرخ با طولِموجهای کمتر از 0/7 میکرومتر هستند
-
صاحب الف دینار
لغتنامه دهخدا
صاحب الف دینار. [ ح ِ ب ُ اَ ف َ ] (اِخ ) صدوق وی را از کسانی شمرده است که درک خدمت امام عصر (ع )کرده و بر معجزه ٔ آن حضرت واقف شده است و از مردم مرو باشد. (ریحانةالادب ج 2 ص 417).
-
لام الف لا
لغتنامه دهخدا
لام الف لا. [ اَ ل ِ ] (اِ مرکب ) لام الف . نام حرف «ا» یعنی الف ساکن . رجوع به لام الف و رجوع به لا شود.
-
الف لام را
لغتنامه دهخدا
الف لام را. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به الر شود.
-
الف لام میم
لغتنامه دهخدا
الف لام میم . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) سوره ٔ «الروم » از قرآن کریم . رجوع به روم شود.
-
الف و لام
لغتنامه دهخدا
الف و لام . [ اَ ل ِ ف ُ ] (حرف تعریف ) حرف تعریف عربی (ال ). رجوع به ال شود.
-
الف بن نور
لغتنامه دهخدا
الف بن نور. [ اَ ف ِ ن ِ] (اِخ ) کاشانی . او راست : کتاب مطلعالانوار در سیر رسول خدا و تاریخ خلفا. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).