کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الفتی دهلوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الفتی دهلوی
لغتنامه دهخدا
الفتی دهلوی . [ اُ ف َ ی ِ دِ ل َ ] (اِخ ) جوانی نیکوسیرت و مرید خواجه میردرد دهلوی بود، این بیت ازوست :بتکلف چه کنی منع ملاقات شبم نیست در وهم مرا آنچه گمان داری تو. (از تذکره ٔ روز روشن ص 69).و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
واژههای مشابه
-
الفتی بدخشی
لغتنامه دهخدا
الفتی بدخشی . [ اُ ف َ ی ِ ب َ دَ ] (اِخ ) ملقب به وکیل فرعون (بدان سبب که با علماء زمان در اثبات ایمان فرعون مناظره داشت ) متوفی بسال 1007 هَ . ق . او راست حواشی بر فصوص الحکم و فتوحات مکیه . شعر نیز میسرود. این بیت ازوست :گفتی وفا کنیم به احباب یا ...
-
الفتی ساوجی
لغتنامه دهخدا
الفتی ساوجی . [ اُ ف َی ِ وَ ] (اِخ ) فرزند حسین ساوجی . شاعر قرن یازدهم هجری . وی بهند سفر کرد و از مقربان عبداﷲ قطب شاه شد، و رساله ای در عروض و قافیه بنام او تألیف کرد. در اواخر عمر به اصفهان آمد و با نصرآبادی صاحب تذکره ٔ نصرآبادی ملاقات نمود. ش...
-
الفتی عراقی
لغتنامه دهخدا
الفتی عراقی . [ اُ ف َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم هجری . او راست : «شهرآشوب » درباره ٔ کشمیر. رجوع به منتخب التواریخ ج 3 ص 189 و فرهنگ سخنوران شود.
-
الفتی مستوفی
لغتنامه دهخدا
الفتی مستوفی . [ اُ ف َ ی ِ م ُ ت َ ] (اِخ ) شاعر عهد شاه عباس اول ، نواده ٔ آقاشاه علی . رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
الفتی مشهدی
لغتنامه دهخدا
الفتی مشهدی . [ اُ ف َ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم . رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
الفتی هندی
لغتنامه دهخدا
الفتی هندی . [ اُ ف َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) رجوع به الفتی عظیم آبادی و الذریعه ج 9 قسمت اول ص 91 شود.
-
الفتی یزدی
لغتنامه دهخدا
الفتی یزدی . [ اُ ف َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) میرحسین . شاعر قرن دهم ، از مردم یزد بود. در عصر همایون پادشاه به هند رفت و از مصاحبان علیقلی خان زمان که از اکابرامرای اکبری بود گردید. وی در علوم ادبی و ریاضی دست داشت و معاصر وحشی بافقی بود. این دو بیت ازوست ...
-
حبق الفتی
لغتنامه دهخدا
حبق الفتی . [ ح َ ب َ قُل ْف َ تا ] (ع اِ مرکب ) مرزنگوش . مرزنجوش . حبق الفیل . حبق القنا. (منتهی الارب ).
-
الفتی جان قربانی
لغتنامه دهخدا
الفتی جان قربانی . [ اُ ف َ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) قلیچ خان . شاعر قرن یازدهم هجری متولد سال 1014 هَ . ق . رجوع به فرهنگ سخنوران تألیف خیام پور شود.
-
الفتی عظیم آبادی
لغتنامه دهخدا
الفتی عظیم آبادی . [ اُ ف َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) راجه پیاری لال قوم کایتهه . شاعر قرن سیزدهم . وی از عظیم آباد ومنشی پادشاه اکبرشاه ثانی بود. او راست : مثنوی نیرنگ تقدیر، و دیوان اشعار مرتب دارد. این غزل ازوست :چون غنچه جز سکوت نباشد بیان ماپیچیده شد زبا...
-
الفتی کمره ای
لغتنامه دهخدا
الفتی کمره ای . [ اُ ف َ ی ِ ک َ م َ رَ ] (اِخ ) شاعر قرن یازدهم هجری . وی برادر شیخ علینقی کمره ای بود. این بیت ازوست :آنم که گر بسوزی خاکسترم نبینی از من گرت غباری نبود عجب نباشد. (از تذکره ٔ روز روشن ص 69).و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
جستوجو در متن
-
رنج
لغتنامه دهخدا
رنج . [ رَ ] (اِ) محنت . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زحمت . مشقت . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). کُلْفَت . (مهذب الاسماء) (دهار). تعب . عناء. سختی ناشی از کار و کوشش . تعب که در کار برند : آنچه با رنج یافتی ّ و به ذل تو به آسانی از گزافه ...