کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الغبک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الغبک
لغتنامه دهخدا
الغبک . [ اُ ل ُ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به الغ بیک شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) دیار. مردی ابدال وش و متقی معاصر میرزا الغبک است و میرزا او را اجازت داده بود که بی دستوری هرگاه که خواهدبه مجلس همایون درآید و هر سخنی که داشته باشد بی واسطه بعرض رساند. رجوع شود به حبیب السیر ج 2 ص 220.
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [اَ س َ ] (اِخ ) (سلطان ...) میرزا بن محمدبن میرانشاه بن تیمور گورکانی آخرین پادشاه خاندان تیمور در ماوراءالنهر و هرات و بلخ و خراسان . او از 854 تا 873 هَ.ق . امارت داشته است . مولد وی به سال 830 هَ . ق . بود. پدر او در مرض موت این پسر را ب...
-
بابر
لغتنامه دهخدا
بابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابوالقاسم میرزا فرزند میرزابایسنقربن شاهرخ بن تیمور لنگ . در هفدهم ماه رجب سنه ٔ 825 هَ . ق . متولد و در بیست وپنجم ربیعالثانی 861 هَ . ق . بمشهد رضوی درگذشت و بگنبدی در جنب روضه ٔ منوره ٔ رضویه علیه السلام بخاک سپرده شد (حبیب ال...