کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
العاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
العاف
لغتنامه دهخدا
العاف . [ اِ ] (ع مص ) خون لیسیدن شیر و شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). اِلغاف . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || گرانبار و نرم رفتن شتر و آماده شدن آن بگرفتن سر کسی یا خشم گرفتن یا باربار نگریستن و چشم پوشیدن آن . یقال : العف...
-
واژههای همآوا
-
الائف
لغتنامه دهخدا
الائف . [ اَ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ الیف . (منتهی الارب ). رجوع به الیف شود.
-
جستوجو در متن
-
الغاف
لغتنامه دهخدا
الغاف . [ اِ ] (ع مص ) به زبان خون لیسیدن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بمعنی العاف بعین مهمله . (اقرب الموارد). رجوع به العاف شود. || آماده شدن شیر بگرفتن سر کسی . (منتهی الارب ). العاف (بعین مهمله ). (اقرب الموارد). رجوع به العاف شود. || الغاف مر...