کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الصاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الصاق
/'elsāq/
معنی
چسباندن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
الصاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'elsāq چسباندن.
-
الصاق
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) چسبانیدن .
-
الصاق
لغتنامه دهخدا
الصاق . [ اِ ] (ع مص ) به چیزی چسبیدن و چسبانیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چسبانیدن . (منتهی الارب ). بچیزی وادوسانیدن . (مصادر زوزنی ). بچیزی بادسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).دوسانیدن . چفسانیدن . اِلزاق . اِلساق : الصاق تمبر. || پی کردن شتر. عقر...
-
الصاق
دیکشنری فارسی به عربی
التصاق , تمسک , عصا
-
واژههای مشابه
-
إلصاق الإعلان
دیکشنری عربی به فارسی
چسباندن اعلاميه
-
الصاق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عصا
-
تمبر پست الصاق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تابع
-
با میخ الصاق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مسمار
-
واژههای همآوا
-
الثاق
لغتنامه دهخدا
الثاق . [ اِ ] (ع مص ) تر کردن . (تاج المصادربیهقی ). تر کردن و نمناک گردانیدن . (منتهی الارب ).
-
الساق
لغتنامه دهخدا
الساق . [ اِ ] (ع مص ) برچسبانیدن . (منتهی الارب ). بچیزی وادوسانیدن . (مصادر زوزنی ). بچیزی بادسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). چسبانیدن . (از اقرب الموارد). الزاق . الصاق . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
sticking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، الصاق
-
چسباندن اعلامیه
دیکشنری فارسی به عربی
إلصاق الإعلان