کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
السفارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
السفارة
معنی
سفارت , سفيرى
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
السفارة
دیکشنری عربی به فارسی
سفارت , سفيرى
-
واژههای مشابه
-
دار السفارة
دیکشنری عربی به فارسی
سفارتخانه
-
جستوجو در متن
-
سفیرى
دیکشنری فارسی به عربی
السفارة
-
سفارت
دیکشنری فارسی به عربی
مفوضية ، السفارة
-
سفارتخانه
دیکشنری فارسی به عربی
دار السفارة
-
تمجروتی
لغتنامه دهخدا
تمجروتی . [ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی بن محمد مکنی به ابوالحسن المغربی متوفی بسال 1003 بمراکش . او راست : النفحة المسکیه فی السفارة الترکیه ... (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 750).
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد. معروف به ابن الفراء مکنی به ابوعلی . از رجال سیاسی قرن چهارم هجری و دهم میلادی است . او راست : «رسل الملوک و من یصلح للرسالة و السفارة». (معجم المؤمنین از فهرست مکتبه ٔ ظاهریه ٔ دمشق ).