کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الزج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الزج
لغتنامه دهخدا
الزج . [ اَ زَ ] (ع ن تف ) قیاساً اسم تفضیل است از لزج بمعنی لزج تر و لغزنده تر و چسبنده تر و چرب تر، ولی در فرهنگها تصریح نشده است : غیر أنه اعظم منه و أعرض و الزج . (مفردات ابن البیطار ج 1 ص 71).
-
جستوجو در متن
-
زج
لغتنامه دهخدا
زج . [ زُج ج ] (اِخ ) موضعی است در ناحیه ٔ ضریه . (منتهی الارب ). موضعی است . (مهذب الاسماء). یاقوت آرد: موضعی است که مرقش آنرا در شعر خویش یاد کرده است : أبلغا المنذر المنقب عنی غیر مستعتب و لا مستعین لات هنا و لیتنی طرف الزج ْ-ج و اهلی بالشام ذات ...
-
زج
لغتنامه دهخدا
زج . [ زُج ج ] (ع اِ) آهن بن نیزه . ج ، زجاج ، و زِجَجة: رمح مزج ؛ نیزه ٔ بازُج ّ. (از منتهی الارب ). آهن بن نیزه . ج ، زِجاج ، زججة. (دهار) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آهن بن نیزه و تیر است . ابن سیده گوید، زج آهنی است که در بن نیزه ، و سنان آن است ک...