کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الرئیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الرئیس
لغتنامه دهخدا
الرئیس .[ اَرْ رَ ] (اِخ ) لقب ابوعلی سینا. رجوع به تتمة صوان الحکمة ص 43 و ابوعلی سینا در این لغت نامه شود.
-
واژههای مشابه
-
شیخ الرئیس
لغتنامه دهخدا
شیخ الرئیس . [ ش َ خُرْ رَ ] (اِخ ) رجوع به ابوعلی سینا شود.
-
شیخ الرئیس
لغتنامه دهخدا
شیخ الرئیس . [ ش َ خُرْ رَ ] (اِخ ) قاجار، ابوالحسن میرزا متخلص به حیرت ، فرزند شاهزاده محمدتقی میرزا حسام السلطنه و نواده ٔ فتحعلیشاه . ولادت در تبریز 1264 هَ . ق . و فوت 1336 هَ . ق . وی سالها بکسب علوم متداول مشغول بود و در شمار دانشمندان عهد درآم...
-
دمية الرئيس الأميركي
دیکشنری عربی به فارسی
آدمك رئيس جمهور آمريكا
-
جستوجو در متن
-
آدمك رئیس جمهور آمریكا
دیکشنری فارسی به عربی
دمية الرئيس الأميركي
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) الرئیس . یکی از رؤسای مذهب (زندقه ) مانویه در دولت عباسیه بوده است . (ابن الندیم ).
-
افشنه
لغتنامه دهخدا
افشنه . [ اَ ش َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از قرای بخاراست که مولد شیخ الرئیس می باشد. (ناظم الاطباء). نام دهی است از دههای بخارا گویند شیخ ابوعلی از مادر خود ستاره نام متولد شده . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (برهان ). قریه ای است نزدیک بخارا. و ستاره مادر...
-
گزمازج
لغتنامه دهخدا
گزمازج . [ گ َزْ زَ ] (اِ مرکب ) نوعی ازطرفاء. شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید: هو ثمرةالطرفا. رجوع به گزم و گزمازو و گزمازک و طرفاء شود.
-
شرف الملک
لغتنامه دهخدا
شرف الملک . [ ش َ رَفُل ْ م ُ ] (اِخ ) لقب شیخ الرئیس ابوعلی حسین بن علی بن سینا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ابوعلی سینا شود.
-
ماطافوسیقا
لغتنامه دهخدا
ماطافوسیقا. (معرب ، اِ) مابعدالطبیعه . (شیخ الرئیس در جواب اسئله ٔ بیرونی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به حکمت و «مابعدالطبیعه » و متافیزیک در همین لغت نامه شود.
-
پیوند
لغتنامه دهخدا
پیوند.[ پ َ وَ ] (اِخ ) نام والی ابخاز، معشوق الرئیس الشهید ابوالقاسم علی بن ابی طیب الباخرزی و ظاهراً قاتل وی . (رجوع شود به لباب الالباب عوفی چ اروپا ج 1 ص 69).
-
رداعة
لغتنامه دهخدا
رداعة. [ رَدْ دا ع َ ] (ع ص ) تأنیث رَدّاع . قال [ الشیخ الرئیس ] فی مقالته فی الهندبا: فیه [ ای فی بانونج ] قوة رداعة. (یادداشت مؤلف ).
-
قانون
لغتنامه دهخدا
قانون . (اِخ ) نام کتابی است از شیخ الرئیس در علم طب . (ناظم الاطباء). این کتاب به لاتینی ترجمه شده و کتاب حاوی رازی و گالن را نسخ کرد و تا قرن هفدهم در دانشگاه های مُن پلیه و لوزن تدریس میشد.