کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الحی
لغتنامه دهخدا
الحی . [ اَ ] (ع اِ) اَلح . ج ِ لَحْی . (از اقرب الموارد). رجوع به لحی شود.
-
الحی
لغتنامه دهخدا
الحی . [ اَ حا ] (ع ص ) بزرگ ریش . (مهذب الاسماء). مرد درازریش یا بزرگ ریش . (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
صفی الدین الحی
لغتنامه دهخدا
صفی الدین الحی . [ ص َ یُدْ دی ؟ ] (اِخ ) در مجالس النفائس نام وی چنین ثبت شده لیکن ظاهراً وی همان شیخ صفی الدین ابحی است . چنانکه مصحح کتاب نیز در حاشیه ٔ ص 183 تصریح کرده است که در نسخه ٔ اسلامبول شیخ صفی الدین ابحی آمده است . در مقدمه ٔ ترجمه ٔ حک...
-
واژههای همآوا
-
علهی
لغتنامه دهخدا
علهی . [ ع َ ها ] (ع ص ) مؤنث عَلهان . رجوع به علهان شود.
-
الهی
واژگان مترادف و متضاد
ایزدی، خدایی، ربانی، یزدانی
-
الهی
فرهنگ واژههای سره
خدایا، خدای
-
الهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اله) [عربی. فارسی] 'elāhi ۱. خدایی.۲. خداشناس.
-
الهی
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] 'elāhi ۱. ای خدای من؛ خدایا.۲. [عامیانه] امیدوارم: الهی موفق شوم.
-
الهی
فرهنگ فارسی معین
(اِ لا) [ ع - فا. ] (ص نسب .) = الاهی : منسوب به الله، خدایی .
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی . [ اِ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در 9 هزارگزی جنوب باختری نیشابور. در جلگه واقع و معتدل است . سکنه ٔ آن 59 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و شغل مردم زراعت و گله داری است . راه مالرو د...
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی . [ اِ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، در 60 هزارگزی شمال باختر یوسف آباد. کوهستانی ومعتدل است . سکنه ٔ آن 144 تن شیعه ، و حنفی هستند و بفارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل ...
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی . [ اِ لا ] (اِخ ) شاعر عثمانی است و تاریخ ولادت و مرگ او معلوم نیست . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی . [ اِ لا ] (اِخ ) شاعر قرن دهم متوفی در 945 هَ . ق . او راست : خلاصةالاشعار. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1). صاحب ریحانة الادب گوید: دور نیست که این الهی همان الهی اردبیلی (حسین ) باشد. رجوع به ریحانة الادب ج 1 ذیل الهی و الهی اردبیلی در این لغت ن...