کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الحاق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الحاق کردن
لغتنامه دهخدا
الحاق کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوستن . چسبانیدن . ملحق کردن . منضم کردن . رجوع به اِلحاق شود : و شرایط اشفاق بر لوازم کرم الحاق کردی . (سندبادنامه ص 243).
-
الحاق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذيل , ملحق
-
واژههای مشابه
-
خط الحاق
لغتنامه دهخدا
خط الحاق . [ خ َطْ طِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که نویسندگان در مقام الحاق کشند و این اصطلاح اهل دفاتر است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
domain fusion
الحاق حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تلفیق دو یا چند توالی ساختگی یا طبیعی نامرتبط در یک مولکول دِنای منفرد که حبههای پروتئین خاصی را رمزگذاری میکنند
-
الحاق حقوق
دیکشنری فارسی به عربی
موافقة
-
domain fusion analysis
تحلیل الحاق حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] جستوجو و آشکارسازی پروتئینهای بههموابسته ازلحاظ عملکردی با تجزیهوتحلیل توالیها برای یافتن الگوهای حبهها
-
الحاق دولتی به یک پیمان
دیکشنری فارسی به عربی
التصاق
-
شیی ء اضافه یا الحاق شده
دیکشنری فارسی به عربی
موافقة
-
جستوجو در متن
-
append
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اضافه کردن، افزودن، پیوست کردن، الحاق کردن، اویختن
-
appending
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اضافه کردن، افزودن، پیوست کردن، الحاق کردن، اویختن
-
ملحق کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متصل کردن، پیوند دادن ۲. منضم کردن، الحاق کردن، افزودن
-
catenating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کانتینر کردن، چون دانه های زنجیر، الحاق کردن، مسلسل کردن، پیوستن، متصل کردن
-
catenate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
catenate، چون دانه های زنجیر، الحاق کردن، مسلسل کردن، پیوستن، متصل کردن