کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الحاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الحاس
لغتنامه دهخدا
الحاس . [ اِ ] (ع مص ) گیاه نخستین رویانیدن زمین . یا چریدن ستور گیاه زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ): الحاس ارض ؛ یعنی رویانیدن آن نخستین گیاه را، و گفته اند: چریدن ستور گیاه آن را، عبارت «اساس » اینست : الحست الارض ؛ انبتت ماتلحسه الدواب . (اقرب...
-
واژههای همآوا
-
علهاص
لغتنامه دهخدا
علهاص . [ ع ِ ] (ع اِ)سربند شیشه . (منتهی الارب ). در شیشه و بطری . (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).