کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التفات کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
التفات کردن
لغتنامه دهخدا
التفات کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توجه داشتن . متوجه بودن . پروا داشتن . نگریستن : و هرگاه که بر ناقدان حکیم و استادان مبرز گذرد بزیور مزور او التفات ننمایند. (کلیله و دمنه ).کآمد و التفات کرد بمن ز آن مرا جاه و آب دیدستند. خاقانی .درویشی مج...
-
التفات کردن
واژهنامه آزاد
پروا داشتن
-
جستوجو در متن
-
ملتفت شدن
واژگان مترادف و متضاد
متوجهشدن، توجه کردن، دریافتن، التفات کردن
-
توجه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. التفات کردن، اعتنا کردن، مراعات کردن، رعایت کردن ۲. روی آوردن ۳. تیمار داشتن، غمگساری کردن، غمخواری کردن ۴. دلسوزی کردن ۵. دقت کردن
-
مرحمت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لطف کردن، مورد تفقد قرار دادن، التفات کردن ۲. دادن، عطا کردن ۳. بخشیدن، اعطا کردن ۴. مهربانی کردن
-
سایه افکندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سایه کردن، سایه گستردن، سایه انداختن ۲. مستولیشدن، چیره شدن، حکمفرما شدن ۳. التفات کردن، توجه کردن، عنایت کردن
-
ملاحظه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بررسی، دید، نظر، نگرش ۲. احتیاط، حزم، دوراندیشی، رعایت، مراعات ۳. اعتنا، امعان، پاس، پروا، توجه، محابا، التفات، مراقبت، عنایت ۴. بررسی کردن، توجه کردن، التفات کردن
-
favours
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به نفع، توجه، التفات، مساعدت، مرحمت، خدمت، خیر خواهی، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن
-
favor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لطف، توجه، التفات، مساعدت، مرحمت، خدمت، خیر خواهی، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن
-
favour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لطف، توجه، التفات، مساعدت، مرحمت، خدمت، خیر خواهی، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن
-
favors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به نفع، توجه، التفات، مساعدت، مرحمت، خدمت، خیر خواهی، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن
-
احسان
دیکشنری عربی به فارسی
خير خواهي , نيک خواهي , نوع پرستي , سخاوتمندي , التفات , توجه , مرحمت , مساعدت , طرفداري , مرحمت کردن , نيکي کردن به , طرفداري کردن
-
پروا کردن
لغتنامه دهخدا
پروا کردن . [ پ َرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باک داشتن . اکتراث . || پروای کسی کردن . التفات بدو کردن . ارتقاع : مااُعیج ُ به ؛ باک آن ندارم و پروا نکنم . (منتهی الارب ).
-
مبالات
واژگان مترادف و متضاد
۱. توجه، دقت ۲. احتیاط، پروا ۳. اندیشیدن، فکر کردن ۴. التفات کردن، توجه کردن، مداقه ۵. باک داشتن، ترسیدن ۶. اهتمام ورزیدن