کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
التعان
لغتنامه دهخدا
التعان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) لعنت کردن بر خود. (اقرب الموارد). بر یکدیگر لعنت خواندن . (منتهی الارب ). || انصاف کردن در دعا بر خود. (منتهی الارب ) (لسان العرب از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ملتعن
لغتنامه دهخدا
ملتعن . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) لعنت کننده ٔ بر یکدیگر. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه انصاف می دهد در دعای بر خود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به التعان شود.
-
لعنت
لغتنامه دهخدا
لعنت . [ ل َ ن َ ] (ع اِمص ) لعنة. اسم است لعن را. قال اﷲتعالی : أن لعنةاﷲ علی الظالمین . (قرآن 44/7).ج ، لعان ، لعنات . راندگی . (منتهی الارب ). فربه . (صحاح الفرس ). نفرین . بهل . بهلة. رِجس . بُعد. رجم . سب ّ. (منتهی الارب ). ضد برکت . (قاموس کتا...