کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التظاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
التظاء
لغتنامه دهخدا
التظاء. [ اِ ت ِ ](ع مص ) زبانه زدن و برافروختن آتش . (منتهی الارب ). زبانه زدن آتش . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
التذاع
لغتنامه دهخدا
التذاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سوختن جراحت و ریش بدرد، و سوزش آن . (منتهی الارب ). سوختن ریش و آنچه بدان ماند از درد. (تاج المصادر بیهقی ). سخت دردکردن زخم و ریش و آنچه بدان ماند. (مصادر زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
ملتظی
لغتنامه دهخدا
ملتظی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آتش فروزان و زبانه زده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به التظاء شود.
-
زبانه زدن
لغتنامه دهخدا
زبانه زدن .[ زَ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شعله ور شدن . زبانه کشیدن آتش . اِضطِرام . اِلتِظاء. (منتهی الارب ) (زوزنی ). اِلتِهاب . (منتهی الارب ). تَضَرﱡم . (زوزنی ). تَلَظّی . (زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ). تَلَفﱡظ. حُجم . حُجوم...