کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
البه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
البه
/'olbe/
معنی
= اُلبا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
البه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'olbe = اُلبا
-
البه
لغتنامه دهخدا
البه . [ اُ ب َ / ب ِ ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند. (از مؤیدالفضلا) : دوش ترکانه مرا البه دلارام افتادمعده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد.بسحاق اطعمه .
-
البه
واژهنامه آزاد
[اُ بَ] (ع اِامص) گرسنگی. || [ اُ بَ/ بِ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند؛ مثال:دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد (رک. دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
البة
لغتنامه دهخدا
البة. [ اَ ل َ ب َ ] (ع اِ) جوشن چرمین . (منتهی الارب ).
-
البة
لغتنامه دهخدا
البة. [ اُ ب َ] (ع اِامص ) گرسنگی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
پیومبینو
لغتنامه دهخدا
پیومبینو. [ یُم ْ ن ُ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ کوچکی است در خطه ٔ توسکانا از ایتالیا، در ایالت پیزه ، و روبروی جزیره ٔ البه (الب ) در ساحل دریا و بوسیله ٔ تنگه ٔ پیومبینو از جزیره ٔ مذکور جدا گشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
المکانلی
لغتنامه دهخدا
المکانلی . [ اَ م َ ] (اِخ ) یا البه کلی ، از شعب رودخانه ٔ خرم رود گرگان در 6 میلی یارم تپه است . (از مازندران و استراباد رابینو ص 91 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 126).
-
پینبرگ
لغتنامه دهخدا
پینبرگ . [ پیم ْ ب ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در ایالت شلسویگ هولشتاین از کشور پروس ، (آلمان ) و در 97 هزارگزی جنوب شلسویگ و 15 هزارگزی از شمال غربی هامبورگ . کنار نهر منصب بخلیج البه و موسوم به پیناؤ واقع است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
استولویسمبورگ
لغتنامه دهخدا
استولویسمبورگ . [ اِ تول ْ وَ س ِ ] (اِخ ) شهر و مرکز ایالتی در مجارستان (هنگری ) در 58 هزارگزی جنوب غربی بوداپست . در قرن 11 میلادی استفان پادشاه که نصرانیت را در مجارستان رواج داد، این شهر را بنا کرد و بزبان لاتینی «البه رجیا» نامید. خود مجارها این...
-
اسپانیا
لغتنامه دهخدا
اسپانیا. [ اِ ] (اِخ ) (در لاتینی هسپریا و هیسپانیا و ایبریا ) اِسپانْی . اسپانیول و در نزدعرب اندلس . قسمت اعظم شبه جزیره ای است در گوشه ٔ جنوب غربی اروپا و آن با قطعه ٔ پرتقال شبه جزیره ٔ ایبری را تشکیل می دهد. پرتقال از نظر احوال جغرافیائی و احوال...