کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
البسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
البسة
لغتنامه دهخدا
البسة. [ اَ ب ِ س َ ] (ع اِ) ج ِ لباس . (اقرب الموارد) (دهار). رجوع به لباس شود.
-
واژههای مشابه
-
البسه
فرهنگ واژههای سره
پوشاک
-
البسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: البسَة، جمعِ لباس] 'alba(e)se = لباس
-
البسه
فرهنگ فارسی معین
(اَ بِ س ِ) [ ع . البسة ] (اِ.) جِ لباس .
-
البسه اﷲ من حلل النور
لغتنامه دهخدا
البسه اﷲ من حلل النور. [ اَ ب َ س َ هُل ْ لا هَُ م ِ ح ُ ل َ لِن ْ نو ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعائی ) خدا او را از حله های نور بپوشاناد. خدا او را رحمت کناد. گور او روشن شود. این جمله را در حق مردگان که مقامی ارجمند داشته اند گویند، بجای خداش بیامرزاد، ی...
-
جستوجو در متن
-
رخت و کفش
فرهنگ گنجواژه
البسه.
-
والیجه
واژهنامه آزاد
نوعی البسه
-
پوشی
لغتنامه دهخدا
پوشی . (اِ) جامه ای که از آن عمامه و شال کمر میکرده اند : قاری ، مصنفات تو بر پوشی و برک هر جا رفوگران هنرور نوشته اند. نظام قاری (دیوان البسه ).دارم بسی ز ریشه ٔ پوشی خیالهایابم ز عقد طره ٔ دستار حالها. نظام قاری (دیوان البسه ).این سرکشی که در سر پو...
-
فتی شیست
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فر. ] (ص .) کسی که علاقة شدید به یکی از اعضا یا البسة معشوق خود دارد.
-
فتی شیسم
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری روحی که مبتلایان به آن به یکی از اعضا یا البسة معشوق خود دل می بندند.
-
آرشال
واژهنامه آزاد
نوعی یقه لباس که عموما" برای البسه خانمها استفاده میگردد و گاهی نیز برای کت های مردانه نیز استفاده می شود
-
گردیزدی
لغتنامه دهخدا
گردیزدی . [ گ َ دِ ی َ ] (اِ) نوعی پارچه برای البسه است : معجرز گردیزدی مفکن ز پیشوازت میترسم از نشستن بر دامن تو گردی .نظام قاری (دیوان ، در وصف البسه ص 108).
-
زاغکی
لغتنامه دهخدا
زاغکی . [ غ َ ] (ص نسبی ) یکی از رنگ ها است . (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 18) : قد صوف زاغکی بین بر صوف سبزطاقین سر همپری طوطی عجب اینکه زاغ دارد.نظام قاری (دیوان البسه ص 66).