کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
البرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
البرز
فرهنگ نامها
(تلفظ: alburz) (پهلوی) به معنی کوه بلند یا کوه بزرگ؛ نام سلسله جبالی در شمال ایران؛ (در اعلام) نام پهلوانی افسانه ای.
-
البرز
لغتنامه دهخدا
البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) در اوستا، هره بره زئیتی پهلوی هره برز یا هربورس مرکب از دو جزء: هر، بمعنی کوه و برز بمعنی بالا و بلند و بزرگ یعنی کوه بلند و مرتفع. در ادبیات پارسی «برزکوه » هم بمعنی البرز آمده و ترجمه ٔ تحت لفظ آنست . سلسله ٔ البرز از جبال ...
-
البرز
لغتنامه دهخدا
البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم 12 هزارگزی شمال خاور قم واقع در جلگه کنار رودخانه ، معتدل . سکنه ٔ آن 390 تن است آب آن از قنات و رودخانه ٔ قم تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه ، صیفی ، انار و شغل اهالی زراعت و ...
-
البرز
لغتنامه دهخدا
البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ )دهی است جزء دهستان کزاز علیا بخش سربند شهرستان اراک واقع در 17000گزی شمال سربند. دشت و سردسیر است و765 تن سکنه دارد. رود آن محلی و محصول آن چغندرقند، قلمستان ، انگور و میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است . ...
-
البرز
واژهنامه آزاد
ال به معنی قله برز به معنی بالا
-
جستوجو در متن
-
Albers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلبرز
-
Albers-Schonberg disease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری آلبرز-شونبرگ
-
البرزکوه
لغتنامه دهخدا
البرزکوه . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) کوه البرز : برو تازیان تا به البرز کوه گزین کن یکی لشکر کم گروه . فردوسی .که یزدان پاک از میان گروه برانگیخت ما را ز البرزکوه . فردوسی .رجوع به البرز شود.
-
برزکوه
لغتنامه دهخدا
برزکوه . [ ب ُ ] (اِخ ) البرز. (انجمن آرای ناصری ).
-
کرکبود
واژهنامه آزاد
نام روستایی در بخش بالای طالقان - استان البرز-که با آبشاری با همین نام معروف می باشد.
-
لورا
لغتنامه دهخدا
لورا. (اِخ ) نام محلی نزدیک شهرستانک به کوه البرز در شمال غربی تهران .
-
چمروش
واژهنامه آزاد
چَمروش یا چمروش مرغ، نام پرنده ای است در اساطیر ایران، که گفته می شود که در قله البرز زندگی می کند.
-
برز
واژهنامه آزاد
(borz) بلند ودراز/مانند رشته کوه البرز که برز آن به معنای بلند ودراز می باشد.
-
توچال
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) 1 - یخچال طبیعی در کوه ها و دره هایی که برف های دایمی دارند. 2 - نام یکی از کوه های رشته کوه البرز در شمال تهران .