کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
البت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
البت
واژهنامه آزاد
[اَ بَ] البته در گویش لاتی.
-
واژههای مشابه
-
البت،البس
لهجه و گویش تهرانی
البته
-
واژههای همآوا
-
علبط
لغتنامه دهخدا
علبط. [ ع ُ ب ِ ] (ع ص ) عریض و پهن . (از اقرب الموارد).
-
علبط
لغتنامه دهخدا
علبط. [ ع ُ ل َ ب ِ ] (ع ص ) هر چیز درشت و ستبر. || شیر خفته ٔ دفزک شده . || (اِ) سنگینی و ثقل تن . || گله ٔ گوسفند از پنجاه تا هر قدر که باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
علبة
لغتنامه دهخدا
علبة. [ ع ِ ب َ ] (ع اِ) گره درشت از درخت که از آن کنده ٔ پای مجرمان و زندانیان و بندیان سازند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شیردوشه ٔ چرمین . (منتهی الارب ). عُلبة. ج ، عِلب .
-
علبة
لغتنامه دهخدا
علبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن زیدبن عمروبن زیدبن جشم بن حارثةبن حرث بن خزرج بن عمروبن مالک بن أوس انصاری أوسی . از جمله ٔ بکائین در غزوه ٔ تبوک است . (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 261).
-
علبة
لغتنامه دهخدا
علبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) نخل دراز. || شیردوشه ٔ چرمین یا چوبین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عِلبة. ج ، عُلب ، عِلاب .
-
البة
لغتنامه دهخدا
البة. [ اَ ل َ ب َ ] (ع اِ) جوشن چرمین . (منتهی الارب ).
-
البة
لغتنامه دهخدا
البة. [ اُ ب َ] (ع اِامص ) گرسنگی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
بت
لغتنامه دهخدا
بت . [ ب َت ت ] (اِخ ) نام دهی است در عراق نزدیک راذان . (ناظم الاطباء). و از آن است احمد کاتب بن علی و عثمان فقیه بصری (منتهی الارب ) (آنندراج ). قریه ای شهرمانند از نواحی بغداد نزدیک راذان است . گویند وقتی مردم آنجا به وزیر محمدبن عبدالملک زیات از ...