کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
البان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
البان
لغتنامه دهخدا
البان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لبن . رجوع به لبن شود.
-
البان
لغتنامه دهخدا
البان . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام شهری است به مسافت دو مرحله تا غزنین و بین غزنین و کابل است . (معجم البلدان ). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 92 شود.
-
البان
لغتنامه دهخدا
البان . [ اِ ] (ع مص ) باشیر و بسیارشیر شدن قوم . || شیر فرودآمدن در پستان ناقه . || تلبین (نام آشی است ) ساختن . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
حصان البان
لغتنامه دهخدا
حصان البان . [ ح ِ نُل ْ] (ع اِ مرکب ) اکلیل الجبل . رجوع به این کلمه شود.
-
ذات البان
لغتنامه دهخدا
ذات البان . [ تُل ْ ] (اِخ ) قال الطویق بن عاصم النمیری : عرفت لحبی بین منعرج اللوی و اسفل ذات البان مَبداً و محضراًالی حیث فاض المذنبان و واجهامن الرمل ذی الارطی قواعد عُقّرابهاکن اسباب الهوی مطمئنةومات الهوی ذاک الزمان و اقصرا.قال - المذنبان - وادی...
-
حب البان
لغتنامه دهخدا
حب البان . [ ح َب ْ بُل ْ ] (ع اِ مرکب ) پسته ٔ غالیه . (بحر الجواهر) (ریاض الأدویة). تخم غالیه . فستق الهاویة. جوزبوا. جوزبویا. جوزالطیب . چارگون . جارگون . شوع . صاحب اختیارات گوید: دانه ایست به شکل فستق اما پوست وی تنک بود و سهل شکن باشد و آنرا ف...
-
ابن قضیب البان
لغتنامه دهخدا
ابن قضیب البان . [ اِ ن ُ ق َ بِل ْ ] (اِخ ) السید عبداﷲبن محمد حجازی . از متأخرین شعرای عرب . قصیده ٔ دالیّه ٔ او در مدح رسول صلوات اﷲعلیه مشهورو سایر اشعار او مطبوع و مرغوب فیه است و او را دیوانی است . مدیحه ٔ دالیّه ٔ او به بیت ذیل آغاز می شود:اه...
-
ابن قضیب البان
لغتنامه دهخدا
ابن قضیب البان . [ اِ ن ُ ق َ بِل ْ ] (اِخ ) محمدبن عبدالقادربن محمد حجازی حلبی حنفی . ادیبی فاضل ، و پدر او نقیب اشراف حلب بوده . مولد محمد مکه ٔ معظمه 1001 هَ .ق . از آنجا بحلب هجرت کرد و چندی قضای اریحا داشت . او زبان فارسی و عربی و ترکی را نیکو م...
-
جستوجو در متن
-
بانگ
لغتنامه دهخدا
بانگ . [ ن َ ] (اِ) حب البان . (فرهنگ جهانگیری ). حب البان را گویند و آنرادر دواها بکار دارند. (برهان قاطع). نوع درختی است که گل خوشبو دارد و تخم هم دارد که در عربی آن را حب البان و درخت را قضیب البان گویند. (فرهنگ شعوری ج 1ص 174). ثمر درخت بان که به...
-
شویج
لغتنامه دهخدا
شویج . [ ] (اِ) البان . (مفردات ضریر انطاکی ص 225).
-
فستقاذشیو
لغتنامه دهخدا
فستقاذشیو. [ ] (اِ) بسریانی حب البان است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فستقاشیول
لغتنامه دهخدا
فستقاشیول . [ ] (اِ) بسریانی حب البان است . (فهرست مخزن الادویه ). فستقاذشیو.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمد حجازی بن عبدالقادربن محمد مشهور به ابن قضیب البان . رجوع به ابن قضیب البان و نیز الاعلام زرکلی شود.