کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الباث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الباث
لغتنامه دهخدا
الباث . [ اِ ] (ع مص ) درنگ فرمودن . || درنگ کنانیدن . (منتهی الارب ). درنگ کردن . (مصادر زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
الباس
لغتنامه دهخدا
الباس . [ اِ ] (ع مص ) فروپوشانیدن . (منتهی الارب ). پوشانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
درنگ کنانیدن
لغتنامه دهخدا
درنگ کنانیدن . [ دِ رَ ک ُ دَ ] (مص مرکب ) وادار کردن به درنگ کردن . به درنگ واداشتن . الباث . (از منتهی الارب ). رجوع به درنگ شود.
-
درنگی کردن
لغتنامه دهخدا
درنگی کردن . [ دِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تأخیر کردن . کندی کردن . آهستگی کردن . ابطاء. (دهار) اکراث . الباث . تبطئة. (دهار) (المصادر زوزنی ). تثبیط. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). تربیث . (تاج المصادر بیهقی ). تعجیز. (دهار). تلبیث . (تاج المصادر بی...
-
درنگ کردن
لغتنامه دهخدا
درنگ کردن . [ دِرَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پائیدن . دیر ماندن . مولیدن . فرغول . (یادداشت مرحوم دهخدا). اهمال کردن . کوتاهی کردن . مسامحه کردن . بر جای ماندن . مبادرت به کاری نکردن . تأمل کردن . سوختن وقت . تأخیر کردن . طول دادن . در تعویق و تأخیر اند...
-
درنگ
لغتنامه دهخدا
درنگ . [ دِ رَ ] (اِ) تأخیر. (برهان ) (جهانگیری ) (لغت محلی شوشتر، خطی ). دیرکرد. ضد عجله . مقابل شتاب . کسی که به شغلی مشغول باشد و دیرگه به آن کار ماند. (اوبهی ). دیری و تأخیر. (ناظم الاطباء). کندی . آهستگی . فرصت . (غیاث ). بطوء. (دهار). آرامی ....