کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الایا
لغتنامه دهخدا
الایا. [ اَ ] (ع اِ) (از: ال و). ج ِ اَلیَّه . (منتهی الارب ). رجوع به الیه شود.
-
الایا
لغتنامه دهخدا
الایا. [ اَ ] (ع اِ) (از:ال ی ) ج ِ اَلیَه . (منتهی الارب ). رجوع به الیه شود.
-
جستوجو در متن
-
الیاء
لغتنامه دهخدا
الیاء. [ اَل ْ ] (ع ص ) مؤنث اَلیان ، بمعنی بزرگ سرین و دنبه آور و بزرگ دنبه . ج ، اَلایا. (از اقرب الموارد).
-
سنجال
لغتنامه دهخدا
سنجال . [ س َ ] (اِخ ) دهی است به ارمینیه و شماخ شاعر در شعر خویش ذکر آن کند و گوید : الایا اصبحانی قبل غارة سنجال و قبل منایا قد حضرن و آجال . (المعرب جوالیقی ص 192).قریه ای است در ارمینیه و گویند در آذربایجان . (معجم البلدان ).
-
ظریب
لغتنامه دهخدا
ظریب . [ ظَ ] (اِخ ) نام موضعی که قبیله ٔ طی ّ پیش از فرودآمدن به جبلین درآنجا سکونت داشته اند. معبدبن قرط گوید : الایا عین جودی بالصبیب و بکّی ان بکیت بنی عجیب و کانوا اِخوة لبنی عداءففرق بینهم یوم عصیب فقد ترکوا منازلهم و بادواکمنزل ظبی مبنی ّ ظریب...
-
جرجرایا
لغتنامه دهخدا
جرجرایا. [ ج َ ج َ ] (اِخ ) شهری از توابع نهروان پایین بود که در سمت شرقی بین واسط و بغداد قرار داشت . آنجا در اصل شهری بود و بعدها مانند سایر نهروانات ویران شد. گروهی از دانشمندان و شعرا و نویسندگان و وزرا از آنجا برخاسته اند. و نام آن در اشعار فراو...
-
وادی المیاه
لغتنامه دهخدا
وادی المیاه . [ دِل ْ ] (اِخ ) از بهترین آبهای نجد است متعلق به بنی نفیل بن عمروبن کلاب ... عربی گفته است : الا اری وادی المیاه یثیب ولاالقلب عن وادی المیاه یطیب احب هبوط الوادیین و اننی لمستهزء بالوادیین غریب و ماعجب موت المحب صبابةولکن بقاء العاشقی...
-
الیة
لغتنامه دهخدا
الیة. [ اَل ْ ی َ ] (ع اِ) دنب و سرین یا پیه و گوشت سرین . ج ، اَلیات ، اَلایا. تثنیه ٔ آن اَلیان بی تاء. (منتهی الارب ). گوشت یا پیهی که بر عَجُز گرد آید. (از بحر الجواهر). عجیزة. (اقرب الموارد). || گوشت بن انگشت نر. (منتهی الارب ). گوشتی که در ضره ...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن علاف شیرازی ، مکنی به ابوبکر، نحوی و شاعر و ادیب فاضل و در علوم عصر خود وارد بود.وی بخراسان و ماوراءالنهر سفر کرد. از حمادبن مدرک و غیره حدیث شنید و حافظ ابوعبداﷲبن حاکم از وی استماع حدیث کرد و نام وی را...
-
نجیب
لغتنامه دهخدا
نجیب . [ ن َ ] (ع ص ) مرد اصیل و شریف . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). جوانمرد. (منتهی الارب ). بزرگ و گرامی گوهر. (منتهی الارب ). عطود. عطید. (منتهی الارب ). گوهری . (مجمل ) (زوزنی ). مرد گوهری و پرمایه . (دهار). گهری . (زوزنی ). نژاده . (مفاتیح ). کریم...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن علی بن یحیی بن ابی منصور ابان حسیس بن وریدبن کادبن مهابنداد حساس بن فروخ دادبن مهرحسیس 2بن یزدجرد المنجم ، مکنی به ابوالحسن . یاقوت گوید: ترجمه ٔ هریک از پدران احمد را در باب خود آورده ام و این ابوالحسن ادیبی شاعر ...
-
حذف
لغتنامه دهخدا
حذف . [ ح َ ] (ع مص ) بیفکندن . افکندن . (دهار) (دستوراللغة). انداختن . (از منتهی الارب ). انداختن و افکندن چیزی را. || حذف از ذنب فرس ؛ گرفتن موی از دم اسپ و برکندن از آن . (از منتهی الارب ). || بریدن . (زوزنی ). پاره ای از سر و جز آن بریدن . پاره ا...