کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الاش
/'alāš/
معنی
= آلش۱
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
الاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'alāš = آلش۱
-
الاش
لغتنامه دهخدا
الاش . [ اَ ] (اِ) آلاش . راش . زان . بُشجیر عیش السیاح . شجرةالنَبَع. از درختانی است که طالب آب و هوای مرطوب میباشد، از آستارا و طوالش و دیلمان تا کلارستاق و نور و کجور دیده میشود. این درخت بیشتر در نقاط مرتفع کوهستانی میروید و در جنگلهای نور که تا ...
-
الاش
لغتنامه دهخدا
الاش . [ اَ ] (اِ) خاس . راج . کنگه منزل .
-
واژههای مشابه
-
آلاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'ālāš = آلش۱
-
واژههای همآوا
-
آلاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'ālāš = آلش۱
-
جستوجو در متن
-
منزول
لغتنامه دهخدا
منزول . [ م َ ] (اِ) نامی است که در گرگان به درختچه ٔ آلاش دهند و در آستارا آن را هَس و در شهسوار کَنگَه نامند. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی و الاش شود.
-
چلر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چلهر› (زیستشناسی) čele(a)r درختی با ساقۀ قطور و برگهای بیضیشکل که از چوب آن در صنعت استفاده میشود؛ آلاش؛ آلش؛ الاش؛ راش؛ راج؛ مرس؛ قزلآغاج؛ قزلگز.
-
راش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹راج› (زیستشناسی) rāš درختی جنگلی با برگهای ضخیم و گلهای خوشهای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد؛ آلاش؛ الاش؛ آلوش؛ آلش؛ چهلر؛ چلر؛ مرس؛ قزلآغاجغ؛ قزلگز.
-
لاج
لغتنامه دهخدا
لاج . (اِ) (اسپانیائی الاش یا الش ، لاتینی هالکس ) نوعی ماهی .
-
کنگه
لغتنامه دهخدا
کنگه . [ ک َ گ ِ ] (اِ) نامی است که در گیلان و تنکابن به درخت «آلاش » دهند و در گرگان «منزول » و در آستارا «هس » و در اطراف رشت «خج » نامند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 277). و رجوع به آلاش و هس شود.
-
هس
لغتنامه دهخدا
هس . [ ] (اِ) نام درختی است . کوله خاس . خاس . خاش . طیم . عودالخیر. شرابه . کنگه . چخ . الاش . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
چلر
لغتنامه دهخدا
چلر. [ چ ِ ل َ ] (اِ) قسمی درخت . نامی است که در نوز مازندران به «الاش » و «راش » دهند. نامی که در «نور» به «فاگوس سیلواتیکا» دهند. نبع. درختی است که چوب آن برای ساخت پارو و دسته ٔ بیل یا برای سوخت استعمال می شود و در جنگلهای ایران از آن موجود است و ...