کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الاستیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
الاستیک
/'elāstik/
معنی
قابل ارتجاع؛ کشسان؛ نرم و قابل انعطاف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
الاستیک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: élastique] (فیزیک) 'elāstik قابل ارتجاع؛ کشسان؛ نرم و قابل انعطاف.
-
الاستیک
واژهنامه آزاد
ص.[فر] لاستیک، قابل ارتجاع، قابل تمدد، مرتجع، کشدار، قابل انعطاف
-
جستوجو در متن
-
elastic fibers
فرهنگ لغات علمی
فیبرهای الاستیک
-
elastic fibers
فرهنگ لغات علمی
فیبرهای الاستیک
-
elastic fibers
فرهنگ لغات علمی
فیبرهای الاستیک
-
visco elastic
فرهنگ لغات علمی
وسیکو الاستیک
-
elastic energy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انرژی الاستیک
-
elastic device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه الاستیک
-
elastic potential energy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انرژی بالقوه الاستیک
-
لاستیک
لغتنامه دهخدا
لاستیک . (از فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ ساخته ٔ ایرانیان مأخوذ از الاستیک فرانسوی . چرم گونه ای از کائوچو.
-
جلیدیة
لغتنامه دهخدا
جلیدیة. [ ج َ دی ْ ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) طبقه ای است از طبقات چشم و آن عبارت از عدسی الاستیک چشم است و میان عنبیه ٔ و زجاجیه قرار دارد و بوسیله ٔ الیافی بجسم هدبی آویزان است . عدسی . رجوع به چشم و بیماریهای آن تألیف دکتر باستان ج 1 ص 3 ببعد شود.
-
پرده
لغتنامه دهخدا
پرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف . قشر. سُتره . ستار. سِتاره . سدیل . سُدل . سِدل . سَدَل . وقاء. (دهار). صداو. (منتهی الارب...