کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقیر
لغتنامه دهخدا
اقیر. [ اَق ْ ی َ ] (ع ن تف ) تلخ تر: هذا اقیر منه ؛ این تلخ تر است از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عقیر
لغتنامه دهخدا
عقیر. [ ع َ ] (اِخ ) نام فلاتی است که در آن آبهای شوری است ، و آن را عُقَیر نیز ضبط کرده اند. (از معجم البلدان ).
-
عقیر
لغتنامه دهخدا
عقیر. [ ع َ ] (ع ص ) مرد که او را فرزندنشود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نازاینده و ناامید. (غیاث اللغات ). || خسته و مجروح . || ستور پی زده . (منتهی الارب ). معقور. (اقرب الموارد). ج ، عَقری ̍. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آنکه از ترس ناگ...
-
عقیر
لغتنامه دهخدا
عقیر. [ ع ِق ْ قی ] (ع اِ) گیاه که بدان تداوی نمایند، یا اصل داروها. || درخت . (منتهی الارب ). ج ، عَقاقیر. (ناظم الاطباء).
-
عقیر
لغتنامه دهخدا
عقیر. [ ع ُ ق َ ] (اِخ ) قریه ای است در ساحل دریا در کنار هجر. و نیز نخلی است در یمامة از آن بنی ذهل بن دئل . و نیز نخلی است از آن بنی عامربن حنیفة در یمامه . (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ).
-
اغیر
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَ) [ ع . ] (ص تف .) با غیرت تر.
-
اغیر
لغتنامه دهخدا
اغیر. [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) باغیرت تر. (ناظم الاطباء). غیورتر. (یادداشت بخط مؤلف ): و فی الحدیث : «و کان ابراهیم (ص ) غیوراً و انا اغیر منه ». (مکارم الاخلاق طبرسی ). و قال [ رسول اﷲ (ص ) ]: ما اغیرک یا ابی ، انی لاغیر منک و اﷲ اغیر منی . (یادداشت مو...
-
عقیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'aqir ۱. مرد عقیم.۲. خسته؛ مجروح.