کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقیاد
لغتنامه دهخدا
اقیاد. [ اَق ْ] (ع اِ) ج ِ قید، بمعنی بند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به قید شود.
-
جستوجو در متن
-
قید
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ ع . ] 1 - (اِ.) بند زنجیر. ج . اقیاد، قیود. 2 - شرط ، عهد، پیمان . 3 - کلمه ای است که غیر از اسم کلمات دیگری مانند فعل و صفت ، را به زمان ، مکان یا حالت خاصی مقید سازد.
-
قید
لغتنامه دهخدا
قید. [ ق َ ] (ع مص ) اندازه کردن . (منتهی الارب ). گویند: قید الشی ٔ (مجهولاً)؛ ای قُیِّدَ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || در تداول فارسی زبانان ، مقید کردن در زندان . || حبس . زندانی گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ)منگنه . پرس . (یادداشت مؤلف...