کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقضم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقضم
معنی
خاييدن , گاز گرفتن , کندن (با گاز يا دندان) , تحليل رفتن , فرسودن , مانند موش جويدن , ساييدن , لقمه يا تکه کوچک , گاز زدن , اندک اندک خوردن , مثل بز جويدن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقضم
لغتنامه دهخدا
اقضم . [ اَ ض َ ] (ع ص ) مردقضم رسیده دندان . (منتهی الارب ). رجوع به قضم شود.
-
اقضم
دیکشنری عربی به فارسی
خاييدن , گاز گرفتن , کندن (با گاز يا دندان) , تحليل رفتن , فرسودن , مانند موش جويدن , ساييدن , لقمه يا تکه کوچک , گاز زدن , اندک اندک خوردن , مثل بز جويدن
-
واژههای همآوا
-
اقزم
لغتنامه دهخدا
اقزم . [ اَ زَ ] (ع ص ) ضعیف . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
کندن (با گاز یا دندان)
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم
-
مانند موش جویدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم
-
لقمه یا تکه کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم
-
گاز زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم
-
اندک اندک خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم
-
مثل بز جویدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم
-
خاییدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم , امضغ
-
گاز گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم , عضة
-
تحلیل رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
استوعب , اضعف , اقضم , کل
-
فرسودن
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم , عجلة , ملابس