کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقشاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقشاء
لغتنامه دهخدا
اقشاء. [ اِ ] (ع مص ) درویش گردیدن پس از توانگری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
اغشاء
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (مص م .)پوشاندن ، پوشانیدن .
-
اغشاء
لغتنامه دهخدا
اغشاء. [ اِ ] (ع مص ) فروپوشانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برپوشانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). و منه قوله تعالی : «فاغشیناهم فهم لایبصرون » (قرآن 9/36). (از منتهی الارب ) (آنندراج ). پوشیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || ک...
-
اقشاع
لغتنامه دهخدا
اقشاع . [ اِ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || گشاده شدن دل از غم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گشاده و پراکنده نمودن باد ابر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج...
-
جستوجو در متن
-
درویش گردیدن
لغتنامه دهخدا
درویش گردیدن . [ دَرْ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) درویش شدن . مستمند گشتن . مسکین شدن . اصفار. اعدام . املاق . خَوب . عُدم . اقشاء؛ درویش گردیدن سپس توانگری . هزل ، مردن شتران کسی پس درویش گردیدن وی . (از منتهی الارب ).