کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقدام نسنجیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقدام نسنجیده
دیکشنری فارسی به عربی
الخطوة الطائشة
-
واژههای مشابه
-
أَقْدَامَ
فرهنگ واژگان قرآن
قدمها
-
action stage
مرحلۀ اقدام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← اقدام
-
اقدام نمودن
فرهنگ واژههای سره
دست زدن
-
action plan,action program
برنامۀ اقدام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] برنامۀ تشریحی کار، شامل نوع کنش و نام کنشگر و زمانبندی
-
خاک اقدام
لغتنامه دهخدا
خاک اقدام . [ ک ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین است . || در مورد تواضع و فروتنی بکار برند. تراب اقدام .
-
corrective action
اقدام اصلاحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه، مهندسی محیطزیست و انرژی] [مدیریت-مدیریت پروژه] اقدامی مستند برای بازگرداندن روند اجرای پروژه به مسیر برنامۀ مصوب [مهندسی محیطزیست و انرژی] چارهجویی و بهکارگیری راهحلهایی برای کاهش یا از میان برداشتن یک مشکل معین
-
blocked attempt
اقدام انسدادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اقدام به تماسی که به برقراری ارتباط منجر نشود
-
selective engagement
اقدام گزینشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] راهبرد کلان یک اَبَرقدرت که به اقتضای منافع خود صرفاً در موقعیتها یا مناطق یا مسائل جهانی خاصی از قدرت نظامی و اقتصادی خود بهره میگیرد
-
اقدام مقدماتی
دیکشنری فارسی به عربی
تحضير ، إِجراءٌ تمهيدي
-
اقدام کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّخذَ إجراءً ، اِتّخذ خُطوَةً
-
اقدام محتاطانه
دیکشنری فارسی به عربی
أجراءٌ تَحَفُّظي
-
اقدام اولیه
دیکشنری فارسی به عربی
إِجراءٌ تمهيدي
-
اقدام سمبلیک
دیکشنری فارسی به عربی
إِجراءٌ رَمْزي