کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقتفا
/'eqtefā/
معنی
۱. پیروی کردن؛ از پی رفتن؛ از پی کسی یا چیزی رفتن؛ پیروی.
۲. (ادبی) مطابق وزن و قافیۀ شعر کسی شعر سرودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اقتدا، پیروی، تبعیت، متابعت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتفا
واژگان مترادف و متضاد
اقتدا، پیروی، تبعیت، متابعت
-
اقتفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اقتفاء] [قدیمی] 'eqtefā ۱. پیروی کردن؛ از پی رفتن؛ از پی کسی یا چیزی رفتن؛ پیروی.۲. (ادبی) مطابق وزن و قافیۀ شعر کسی شعر سرودن.
-
اقتفا
لغتنامه دهخدا
اقتفا. [ اِ ت ِ ] (از ع ، اِمص ) اقتفاء. پیروی و متابعت . (ناظم الاطباء). رجوع به اقتفاء شود.
-
جستوجو در متن
-
اقتدا
واژگان مترادف و متضاد
اقتفا، پیروی، تبعیت، تقلید، متابعت
-
تبعیت کردن
واژگان مترادف و متضاد
اقتفا کردن، پیروی کردن، تاسی جستن، متابعت کردن، گردن نهادن
-
تاسی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقتدا، اقتفا، پیروی، تبعیت ۲. اقتدا کردن، پیروی کردن
-
متابعت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اتباع، اطاعت، اقتفا، پیروی، تبعیت، تمکین، دنبالهروی ۲. پیروی کردن، متابعت کردن
-
تبعیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقتفا، انقیاد، پیروی، تاسی، تمکین، متابعت، وابستگی، هواخواهی ≠ گردنکشی ۲. اطاعت کردن، پیروی کردن ۳. گردننهی، سرسپاری ≠ گردنکشی
-
پیروی
واژگان مترادف و متضاد
اطاعت، اقتدا، اقتفا، انقیاد، تاسی، تبعیت، تقلید، تمکین، دنبالهروی، طاعت، فرمانبرداری، متابعت، متاسی، مطاوعت، هواخواهی ≠ سرپیچی، تخلف
-
هن
لغتنامه دهخدا
هن . [ هََ ] (اِ) منت . (برهان ). مؤلف انجمن آرانویسد: به فتح اول در جهانگیری و رشیدی و برهان به معنی منت آورده اند و گفته اند رودکی گفته : گر همه نعمت یک روز به ما بخشدننهد منت بر ما و پذیرد هن .و این سه بزرگوار هر یک سه خطا کرده اند. اول آن که هن ...
-
پیروی کردن
لغتنامه دهخدا
پیروی کردن . [ پ َ/ پ ِ رَ / رُ وی ک َ دَ ] (مص مرکب ) متابعت کردن . اقتدار کردن . اقتفا کردن . اقتراء. اقتیاف . تمصر. تقیل .ائتمام ؛ بدنبال چیزی پیوستن . اتباع . متابعت . احتذاء. تتبع. تقلید. تباعة. اثف . تأسی کردن . تسنن . تشیع.تعاقب . استقراء. تق...
-
کنغاله
لغتنامه دهخدا
کنغاله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) خواستن و خواستگاری کردن باشد عموماً و زن خواستن باشد خصوصاً. (برهان ). خواستگاری و خواستگاری زن . (ناظم الاطباء). کنغال . در برهان گفته به فتح بر وزن بنگاله به معنی خواستن و خواستگاری و... او اقتفا به جهانگیری کرده و ج...
-
گدرک
لغتنامه دهخدا
گدرک . [ گ َ رَ ] (اِ) سلاح جنگ . مؤلف آنندراج آرد: در جهانگیری بمعنی سلاح است . (برهان ) (جهانگیری ). گدر. فرخی گفته : روز و شب در بر تو گدرک بالنده چو سروسال و مه بر کف تو باده ٔ تابنده چو زنگ .رشیدی نیز بدو اقتفا و بدین شاهد واحد اکتفا نموده ، تف...
-
بستام
لغتنامه دهخدا
بستام .[ ب ِ ] (اِ) جوهری باشد سرخ رنگ و به عربی مرجان خوانند. (برهان ). مرجان . (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 206). بسد. (جهانگیری ). صاحب انجمن آرا آرد: در برهان گوید جوهریست سرخ رنگ که به عربی مرجان گویند و این لغت را از جهانگیری نقل کرده و صاحب ج...