کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتعاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتعاط
لغتنامه دهخدا
اقتعاط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عمامه بستن بی درآوردن آن زیر زنخ . در حدیث است : انه علیه السلام نهی عن الاقتعاط و امر بالتحلی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عمامه بر سر بستن بی تحت الحنک . (تاج المصادر بیهقی ). دستار در سر بستن بی تحت الحنک ...
-
واژههای همآوا
-
اقطاعة
لغتنامه دهخدا
اقطاعة. [ اِ ع َ ] (ع اِ)بخشی از سرزمین خراج که سپاهی آن را تقطیع میکند و محصول آن زمین برای وی قرار داده میشود که روزی خورد. (اقرب الموارد). ج ، اقطاعات . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مقتعط
لغتنامه دهخدا
مقتعط. [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) عمامه بندنده بی درآوردن آن زیر زنخ . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتعاط شود.
-
عمامة
لغتنامه دهخدا
عمامة. [ع ِ م َ ] (ع اِ) زره خود که در زیر قلنسوه پوشند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مِغفَر. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بَیضة و خود. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) ...
-
دستار
لغتنامه دهخدا
دستار. [ دَ ] (اِ مرکب ) از: دست + ار، پسوند نسبت . مندیل و روپاک . (برهان ). روپاک و دستمال و شکوب و شوب و فوته . (ناظم الاطباء). بتوزه . بدرزه . دزک . دستا. دست خوش . شسته . شوب . فَدام . (منتهی الارب ). فلرز. فلرزنگ . فلغز. گرنک . لارزه . مندیل . ...