کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتعاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتعاد
لغتنامه دهخدا
اقتعاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) قعده ساختن شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ستور را مرکب خویش ساختن .
-
جستوجو در متن
-
مرکب ساختن
لغتنامه دهخدا
مرکب ساختن . [ م َ ک َ ت َ ](مص مرکب ) برنشست قرار دادن . وسیله ٔ سواری ساختن . اقتعاد؛ ستور را مرکب خویش ساختن . (المصادر زوزنی ).
-
مقتعد
لغتنامه دهخدا
مقتعد. [ م ُ ت َع ِ ] (ع ص ) قعده سازنده شتر را. (آنندراج ). شبانی که شتر قعده را برای خود نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اقتعاد شود.