کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتسام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقتسام
/'eqtesām/
معنی
۱. قسمت کردن؛ بخش کردن.
۲. قسم یاد کردن؛ سوگند خوردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'eqtesām ۱. قسمت کردن؛ بخش کردن.۲. قسم یاد کردن؛ سوگند خوردن.
-
اقتسام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پخش کردن ، قسمت کردن . 2 - سوگند خوردن ، قسم یاد کردن ؛ ج . اقتسامات .
-
اقتسام
لغتنامه دهخدا
اقتسام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بخش کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ). قسمت کردن . (المصادر زوزنی ). || بهم سوگند خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (...
-
واژههای همآوا
-
اقتثام
لغتنامه دهخدا
اقتثام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از بیخ برکندن . || مال بسیار گرفتن و تمام آنرا بردن . || فراهم آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مقتسم
لغتنامه دهخدا
مقتسم . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) قسمت کننده و بهره ٔ خود گیرنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با هم سوگندخورنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اقتسام شود. || بخش بخش کننده . (ناظم الاطباء). پاره پاره و جزوجزو کننده .
-
اجمام
لغتنامه دهخدا
اجمام . [ اِ ] (ع مص ) آسایش دادن (ستور را). (منتهی الارب ). برآسایانیدن . (تاج المصادر) : ملک نوح و امیر سبکتکین و محمود از بهر اجمام مراکب و رکائب و اقتسام غنایم و رغائب دو سه روزی به هراة توقف کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || نزدیک آمدن . (تاج ال...
-
تخارج
لغتنامه دهخدا
تخارج . [ ت َ رُ ] (ع مص ) نفقه بیرون کردن هر یک را از همراهان و یاران بقدر یکدیگر. (آنندراج ). تناهد. (اقرب الموارد)(قطر المحیط). || گرفتن بعض شرکاء خانه ٔ مبنی را و بعض شرکاء زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفتن بعضی شریکها خانه ٔ بناشده را و ...
-
بخش کردن
لغتنامه دهخدا
بخش کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). تقسیم . اقتسام . قسم . قسمة. (ترجمان القرآن جرجانی ). اقتسام . (تاج المصادر بیهقی ). تقسیم . قسم . توزیع. (دهار). توزیع کردن . بخش کردن . (یادداشت مؤلف ):الاستقسام ، بخش کردن خواستن ....
-
تناقض
لغتنامه دهخدا
تناقض . [ ت َق ُ ] (ع مص ) عهد شکستن . || باز کردن بنا و تاب رسن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضد یکدیگر شدن . (زوزنی )(از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). || (اصطلاح منطقی ) اختلاف دو قضیه است به حسب ایجاب و سلب چنانکه به...
-
قسمة
لغتنامه دهخدا
قسمة. [ ق ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) اسم است تقسیم را. (منتهی الارب ). اسم است اقتسام را. || نصیب . (اقرب الموارد). || طبله ٔ عطار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اصطلاح فقه ) تعیین حق شایع و مشترک است و حق اعم است از منافع و اعیان منقوله ، پس شامل می...