کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقترار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقترار
لغتنامه دهخدا
اقترار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آرام گرفتن . || جای گرفتن آب گشن در زهدان ماده . || سیر شدن ستور. || فربه شدن ستور و بنهایت رسیدن فربهی . || نانخورش ساختن از قراره .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || گرفتن قراره از بن دیگ . (منتهی...
-
واژههای همآوا
-
اغترار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'eqterār ۱. مغرور شدن.۲. به غفلت افتادن.۳. فریب خوردن؛ فریفته شدن.
-
اغترار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) فریفته شدن ، فریب خوردن ، مغرور شدن . 2 - (اِمص .) فریفتگی .
-
اغترار
لغتنامه دهخدا
اغترار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فریفته گردیدن . یقال : اغتر به . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). فریب خوردن بگمان امن بودن و محفوظ نماندن : اغترّ بکذا؛ خدع و ظن به الامن فلم یتحفظ. (از اقرب الموارد). || غافل و بی خبر شدن و بغفلت اف...
-
اقطرار
لغتنامه دهخدا
اقطرار. [ اِ طِ ] (ع مص ) آماده شدن گیاه خشک گردیدن را و پیچیدن . || آبستن گشتن ناقه و دنب و سر برداشتن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
حظلان
لغتنامه دهخدا
حظلان . [ ح ِ ] (ع اِمص ) اقترار. تنگ گیری بر عیال در نفقه .
-
مقتر
لغتنامه دهخدا
مقتر. [ م ُ ت ِرر ] (ع ص ) به آب خنک غسل آرنده . || گیرنده ٔ قُراره از بن دیگ و قُراره به معنی شوربا یا ریزه های دیگ افزار و مانندآن که در تک دیگ بماند و بچسبد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقترار شود.
-
آرام گرفتن
لغتنامه دهخدا
آرام گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) استراحت کردن . آسودن : به طینوس گفت ایدر آرام گیرچو آسوده گردی بکف جام گیر. فردوسی . || استقرار. ساکن شدن . تسکین یافتن . از جنبش بازایستادن . اقراد. مستریح گشتن . اقترار. اقرار. آرامش یافتن . قرار گرفتن : نگه ک...