کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقتبال
لغتنامه دهخدا
اقتبال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از سر نو کردن کاری را. || به بدیهه گفتن سخن را. ارتجال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مقتبل
لغتنامه دهخدا
مقتبل . [ م ُ ت َ ب َ] (ع ص ) رجل مقتبل الشباب ؛ مرد که در وی نشان پیری پیدا نگردد و جوان تر و تازه . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). مردی که اثر پیری در وی آشکار نباشدو در اساس گوید: مردی که گویی هر ساعت جوانی را از سر می گیرد. (از اقرب الم...
-
مقتبس
لغتنامه دهخدا
مقتبس . [ م ُ ت َ ب ِ] (ع ص ) آتش گیرنده و روشنی گیرنده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه دریافت می کند آتش را از دیگری . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). آنکه آتش گیرد از آتشی دیگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مقتبسان بادیه ٔ هوی را ...
-
از سر
لغتنامه دهخدا
از سر. [ اَ س َ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از آغاز. از ابتدا. || از نو. مجدداً. باز هم . دوباره : مأمون ... فرموده است تا اندازه ٔ زمین از سر آزموده آید. (التفهیم ).درخت خشک گشته تر شد از سرگل صدبرگ و نسرین آمدش بر. (ویس و رامین ).پس از سر یکی بز...
-
ارتجال
لغتنامه دهخدا
ارتجال . [ اِت ِ ] (ع مص ) پای کسی گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || به بدیهه خطبه یا سخن گفتن .ببدیهه گفتن . بالبداهه گفتن . اقتبال . اقتضاب . بی اندیشه ٔ بسیار خطبه و شعر و آنچه بدان ماند بگفتن . (تاج المصادر بیهقی ). بی اندیشه و تأم...