کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقتباس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقتباس
/'eqtebās/
معنی
۱. نقل کردن و گرفتن مطلبی از کسی یا جایی با تغییر دادن آن برای پدید آوردن اثر جدید.
۲. دانش فراگرفتن از کسی.
۳. فایده گرفتن از کسی.
۴. (ادبی) در بدیع، آوردن آیۀ قرآن یا مضمونی از احادیث در نظم و نثر بدون اشاره به اینکه از کجا نقل شده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اخذ، گرفتن
۲. آموختن، فراگیری، یادگیری
برابر فارسی
برگرفته، برگرفتن از
فعل
بن گذشته: اقتباس کرد
بن حال: اقتباس کن
دیکشنری
version
-
جستوجوی دقیق
-
اقتباس
واژگان مترادف و متضاد
۱. اخذ، گرفتن ۲. آموختن، فراگیری، یادگیری
-
اقتباس
فرهنگ واژههای سره
برگرفته، برگرفتن از
-
اقتباس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eqtebās ۱. نقل کردن و گرفتن مطلبی از کسی یا جایی با تغییر دادن آن برای پدید آوردن اثر جدید.۲. دانش فراگرفتن از کسی.۳. فایده گرفتن از کسی.۴. (ادبی) در بدیع، آوردن آیۀ قرآن یا مضمونی از احادیث در نظم و نثر بدون اشاره به اینکه از ...
-
اقتباس
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گرفتن ، اخذ کردن . 2 - آموختن . 3 - آوردن آیه ای از قرآن یا حدیثی در نظم و نثر. 4 - گرفتن مطلب از کتاب یا رساله ای .
-
اقتباس
لغتنامه دهخدا
اقتباس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فراگرفتن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). آتش گرفتن ، چرا که مصدر است مأخوذ از ماده ٔ قبس که بفتحتین بمعنی آتش پاره است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). گرفتن آتش . (ترجمان القرآن ). || نور گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گرفتن...
-
اقتباس
دیکشنری عربی به فارسی
ذکر , نقل قول , احضار , احضار به بازپرسي , تقديرازخدمات , تقديررسمي , بيان , ايراد , اقتباس , عبارت , مظنه , نقل کردن , مظنه دادن , نشان نقل قول
-
اقتباس
دیکشنری فارسی به عربی
اقتباس , تبني , تکيف
-
اقتباس
واژهنامه آزاد
اقتباس یعنی الهام گرفتن از چیزی یا شخصی
-
واژههای مشابه
-
اقتباس از
فرهنگ واژههای سره
برگرفته از
-
adaptation 1
اقتباس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ساختن فیلم براساس یک اثرِ ازپیشموجود
-
adaptation 2/ adapt
اقتباس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فرایند بازآفرینی یک اثر
-
اقتباس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استعر , تبن , مقتطف
-
گرفت از (اقتباس كرد)
دیکشنری فارسی به عربی
استمدّ من
-
اقتباس كرد از
دیکشنری فارسی به عربی
استمدّ من ، استوحى من