کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقبالمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقبالمند
/'eqbālmand/
معنی
نیکبخت؛ بختیار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقبالمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'eqbālmand نیکبخت؛ بختیار.
-
واژههای همآوا
-
اقبال مند
لغتنامه دهخدا
اقبال مند. [ اِ م َ ] (ص مرکب ) صاحب اقبال . (ناظم الاطباء). بختیار.
-
جستوجو در متن
-
مقبل
واژگان مترادف و متضاد
خوشبخت، صاحبدولت، اقبالمند، صاحب اقبال
-
بدشانس
واژگان مترادف و متضاد
بداقبال، بدطالع، پیشانیسیاه، سیاهپیشانی ≠ اقبالمند، خوششانس، خوشطالع
-
نیکفال
واژگان مترادف و متضاد
اقبالدار، اقبالمند، خوششانس، خوشطالع ≠ بداقبال، بیطالع
-
بدبیار
واژگان مترادف و متضاد
بداقبال، بدشانس، بدبخت، پیشانیسیاه، بزبیار ≠ اقبالمند، ستارهدار، خوششانس
-
پیشانیبلند
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقبالمند، بلنداختر، خوششانس، خوشطالع، سفیدبخت، نیکبخت ۲. پیشانیسیاه، بداقبال
-
بیطالع
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدبخت، بدشانس، بدطالع، بیاقبال، حرمانزده ≠ خوشطالع، اقبالمند ۲. بیبهره، بینصیب، محروم ≠ بهرهمند، بهرهور
-
بلنداختر
واژگان مترادف و متضاد
اقبالمند، بختیار، بلنداقبال، خوشاقبال، خوشبخت، سعید، نیکاختر، خوشبخت، نیکبخت ≠ بدبخت، بداقبال
-
بختبرگشته
واژگان مترادف و متضاد
ادبار، بدبخت، بدطالع، شوربخت، پیشانیسیاه، مدبر، مفلوک ≠ اقبالمند، بختور، خوشاقبال، ستارهدار
-
بختیار
واژگان مترادف و متضاد
خوشبخت، بختور، سعادتمند، کامیاب، کامیار، محظوظ، خوشاقبال، اقبالمند، ستارهدار، نیکاختر، نیکبخت، همایون ≠ ناکامروا، ستارهسوخته، بداختر، بختبرگشته، بدبخت
-
بدبخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بختبرگشته، بداختر، بداقبال، بدطالع، بدعاقبت، بیطالع، پیشانیسیاه، ستارهسوخته، سیاهبخت، سیاهروز، سیهروز، شوربخت، فلکزده، مدبر، نگونبخت، وارونبخت مفلوک، شوریدهبخت، ≠ اقبالمند، خوشاقبال، طالعدار، خوششانس خوشبخت، نیکبخت ۲. م
-
سعادتمند
لغتنامه دهخدا
سعادتمند. [ س َ دَ م َ ] (ص مرکب ) خوشبخت . سبک بخت . اقبالمند : نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارندجوانان سعادتمند پند پیر دانا را. حافظ.وبس متکلم و از اهل جدل و مباحثه بوده و نیک بخت و سعادتمند. (تاریخ قم ص 233). فرزند سعادتمندش از منزل نرمکی...